مذاکره با آمریکا نه تنها فایدهای ندارد؛ بلکه مضراتی هم دارد.
زمانی که با نگاه تحلیلی به چرایی ممنوعیت مذاکره با آمریکا نظر کنیم به نکات مهمی می رسیم. اولین نکته رقابت و دشمنی دیرینه آمریکا با ایران است. هرکس که در نیم قرن اخیر رفتار آمریکاییها را علیه ملت ایران رصد کرده باشد میفهمد که این رفتار به شدت خصمانه است . ذرهای در رفتار آمریکاییها دوستی و مودت و همزیستی مسالمتآمیز بر اساس قواعد و مقررات بینالمللی در ارتباط با دولتهای نیم قرن اخیر در ایران و نیز با ملت دیده نمیشود. موقعیت سوق الجیشی ایران و نیز منابع و معادن عظیم در این کشور و نقش ایران در معادلات منطقهای و جهانی طوری است که آمریکاییها به حکومتی صد درصد وابسته به خود در تهران رضایت میدهند و اندکی نافرمانی از راهبردهای خود را برنمیتابند.
چنین نظامی در دوران پهلوی دوم برای آنها مطلوب بود بنابراین مشاهده می شود که در آن مفطع که نظام سیاسی ایران هماهنگ با منافع امریکا بود ؛ هر دو کشور هیچ گونه مشکلی با یکدیگر نه در روابط بین خود و نه در نظام بین الملل نداشتند. اما ملت به یمن رهبری امام خمینی (ره ) و فداکاری علما و مراجع و جوانان سلحشور این سرزمین، نظام شاهنشاهی را به زیر کشیدند. از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 تاکنون آمریکاییها لحظهای از خصومتورزی علیه ملت و دولت ایران فروگذار نکردند. آنها از ابتدا حکومت جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت نشناختند و تاکنون هم نمیشناسند. اگر گفتگو و جستجویی هم بوده بیشتر برای نفوذ و اثرگذاری روی محاسبات دولتهای قانونی و مشروع در ایران بوده است.
دلیل دیگر این است که همان گونه که رهبر انقلاب فرمودند مذاکره با امریکا ضررهای بسیاری دارد؛ محاسبات ملت ما نیز نشان می دهد مذاکره با آمریکا نه تنها فایدهای ندارد؛ بلکه مضراتی هم دارد. اولین زیان آن مخدوش کردن برند مبارزه با استکبار جهانی است که بیش از 3 دهه ملتهای جهان را متوجه ایران و اسلام کرده است. ملت ایران و اسلام عزیز و قرآن کریم، مبارزه با استکبار جهانی را یک اصل میدانند و رهبران روحانی بهویژه امام و رهبری لحظهای از این تکلیف الهی غفلت نکرده و نمیکنند. دومین زیانی که دارد این است که آنها از موضع کبر و غرور حاضر نیستند ذرهای از مواضع خود عقب بنشینند و هیچ تعهدی را حتی اگر امضا کرده باشند، نمیپذیرند.
نمونه آن در جریان گروگانگیری کارکنان آمریکا در تهران بود. قرار بود به محض آزادی گروگانها پولهای بلوکه شده ایران در آمریکا و ثروت غارت شده شاه به غرب به ایران برگردد که تا به امروز هیچ پولی برنگشته است. سومین زیان آن این است که ما بر اساس تعهد اسلامی و انسانی مقید به اجرای تعهدات هستیم و به آن عمل می کنیم اما چون طرف هیچ تعهدی ندارد بنابراین مذاکرات یکسویه، یک طرفه و صد در صد به زیان ماست و اگر هم گاهی به تعهد خود عمل میکنند صرفا برای طراحی یک دام برای اجرای نقشههای ظالمانه و فریبنده است.
یکی دیگر از دلایل ممنوعیت مذاکره با آمریکا این است که شرایط مذاکره برابر با آمریکا هنوز فراهم نشده است بنابراین هرگونه مذاکره در شرایط فعلی به ضرر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران است و در راستای آرمان های کشور ارزیابی نمی شود. دلیل آن هم این است که آمریکایی ها مذاکره را برای مذاکره می خواهند نه برای کسب نتیجه و این واقعیتی است که تجربه نشان می دهد. مذاکره برای مذاکره زمانی است که آمریکایی ها بیشتر از آن که دنبال نتیجه گیری، چه در بحث تنش زدایی، چه در بحث بحران های بین المللی و چه حتی در بحث ترمیم رابطه و پایان دادن به بحران ها باشند از مذاکره استفاده می کنند تا غرور یک ملت را بشکنند و سیاست های خودشان را تحمیل کنند و در نهایت از آن به عنوان عاملی در راستای منافع ملی آمریکا استفاده کنند. در صورتی که جمهوری اسلامی ایران استراتژی تحمیل اقتدارآمیز ارزش های آمریکایی را همواره با مقابله پاسخ داده و از مذاکره برابر صحبت کرده است. مذاکره برابر در شرایطی شکل می گیرد که رفتار طرف مقابل عوض شود و این رفتار در راستای مذاکره برای نفوذ و مذاکره برای براندازی و چنین اهدافی نباشد.
شرایط نشان می دهد که این شرایط هنوز فراهم نیست.در موضوع هسته ای هم که مذاکره شکل گرفت مذاکره برای دفع شر بود، زیرا آمریکایی ها از این بهانه برای اعمال تحریم علیه ایران استفاده کرده بودند و سیاست ایران هراسی را پیش می بردند و کشورهای دیگری هم که متحد و عامل و مباشر تروریست ها بودند بیشترین بهره را در این رابطه بردند. به طور طبیعی رهبر معظم انقلاب در این رابطه مذاکره را به صورت موضوعی پذیرفتند و تاکید کردند که این مذاکره به معنی گفت وگو در سایر موارد نیست؛ اما بعد از این مذاکرات، عده ای این بحث را مطرح کردند که ایران و آمریکا می توانند در موضوعات مختلف مذاکره کنند و این مذاکره شرایطی برابر دارد. بنابراین می توان گفت که یکی از دلایل مخالفت رهبر معظم انقلاب با مذاکره برای این است که هنوز شرایط برای مذاکره برابر فراهم نیست و تا زمانی که شرایط این گونه باشد مذاکره با منع مواجه است؛ اما اگر رفتار آمریکایی ها تغییر کند و شرایط برابر شکل بگیرد آن موقع مواضع دیگری ممکن است اتخاذ شود.
- ۹۴/۰۷/۲۶