دشمنان اصلی

دشمن اصلی کیست؟ دشمنان اصلی امریکا واسرائیل هستندو برخی از دولتها وگروههاوعناصر فریب خورده بعنوان عوامل اجرائی و دشمن فرعی میباشند و همیشه درصدد یورش وتهاجم باشیوه سخت، نیمه سخت ونرم علیه جبهه اسلام ومسلمین و همچنین انقلاب اسلامی نشآت گرفته ازارزشهای اسلامی درسراسرجهان می باشند

دشمنان اصلی

دشمن اصلی کیست؟ دشمنان اصلی امریکا واسرائیل هستندو برخی از دولتها وگروههاوعناصر فریب خورده بعنوان عوامل اجرائی و دشمن فرعی میباشند و همیشه درصدد یورش وتهاجم باشیوه سخت، نیمه سخت ونرم علیه جبهه اسلام ومسلمین و همچنین انقلاب اسلامی نشآت گرفته ازارزشهای اسلامی درسراسرجهان می باشند

دشمنان اصلی

سالهاست بودکه جهان در دست دوابرقدرت شرق وغرب مورد استعمارواستثمارقرارگرفته بود وهمه ی دار وندار آنها مورد غارت وچپاول این دوابرقدرت قرارگرفته بود، باپیروزی جمهوری اسلامی ایران با مبانی اعتقادی اسلام ناب محمدی(ص) با شعارنه شرقی ،نه غربی ، جمهوری اسلامی باایدئولوژی متفات باآنها وایجاد وضعیت سیاسی با استراتژی اسلامی و بروز نوعی قدرت فراگیر ودرعین حال غیر وابسته به شرق ویا به غرب موجب نگرانی وایجادزنگ خطر برای دوابرقدرت مذکور گردید وبا فروپاشی شوروی سابق وقدرت شرق ، امریگائیها احساس کردند تنها قدرت موجود درجهان هستندوبه نوعی کدخدائی بردهکده کوچک جهانی میباشند ودنبال منافع آن بودن ولیکن بقای نظام مقدس جمهوری اسلامی باوحدت وایمان مردم واطاعت از ولی فقیه وبخصوص با صدور انقلاب اسلامی ایران با ارزشهای دینی وانقلابی ملت ایران وبیداری اسلامی ازپی صدور انقلاب درسایرکشورهای مسلمان منطقه وحتی غیر مسلمان ودرعین حال مظلوم سایرمناطق ،بتدریج منافع استعماری واستثماری غرب وصهیونیست بین الملل و موجودیت دولتهای دست نشانده غربی و دولت اسرائیل غاصب به خطر افتاد واین موضوع امریکائیها رابرآن داشت که بصورت علنی وبصورت وسیع وعمیق تر از گذشته با تحریک سایر دولتهای مزدور داخلی وخارجی وگروههای غیر اسلامی وتحریک قومیتهای محلی ومتاسفانه تاحدودی بنام اسلام( اسلام امریکائی) باایجادجنگ ودرگیریهای محلی، قومی، فرقه ای و مذهبی ازگسترده شدن عمق صدور انقلاب ایران واسلام گرائی جلوگیری کنند وبا برخورداری وبهره گیری از ابزارهای بین المللی نیز در تشدید محدودیتها وتحریمها علیه انقلابیون وگرایشهای اسلامی(اسلام ناب محمدی(ص)) جلوگیری نمایند و با سیاست انگلیسی بامعرفی چهره نادرست خود ، دشمن اصلی در این حوادث و درگرفتاریهای منطقه را گروهها وجریانات وابزارهای درگیر دردوجبهه حق وباطل معرفی نمایند وخود را بعنوان خیرخواه ویادشمن غیر اصلی جابیندازند واین درصورتی است که دشمن اصلی اسلام ومسلمین وملتهای آزاده جهان امریکا واسرائیل و دولتهای همدست با آنها دراروپا ودرمنطقه هستند وسایر فعالان و درگیر در جبهه مقابل ، عناصر وایزارهای دست نشانده آنها واز دشمنان فرعی اسلام ومسلمین وملتهای آزاده جهان میباشند وملتهای مسلمان وآزاده وبا بصیرت باید اولا دشمن اصلی از فرعی را تشخیص دهد و تمام دفاع وتهاجم خود را متوجه دشمن اصلی بنمایند- غافل نمانیم

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
نویسندگان

سیاست ازنظر اسلام

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۰ ب.ظ


سیاست یعنی چه؟-سیاست چیست؟

       سیاست را در سه جهت متفاوت ذیل می توان تعریف نمود:

 1- سیاست از دیدگاه عمومی در اداره کردن جامعه و حکومت برمردم با هدف حفظ بقاء سیاسی و موقعیت حاکمیت خود برمردم ودرجامعه از نظر فردی ویا جناحی.

2- تعریف سیاست از طرف سیاستمداران (دینی وغیر ازآن) برای نیل به اهداف سیاسی مبنائی اولیه.

3- سیاست ازنظر اسلام (سیاست انبیاء واولیاء وحاکمان الهی).

   بسم الله الرحمن الرحیم

تعاریف ومشخصات سیاست وسیاستمداران از جهات ذکر شده خیلی وسیع وگسترده است وحجم زیادی را در بر خواهد گرفت وپرداختن به آن فراتر از این مقاله خواهد بود ولیکن به منظور شناخت اولیه سیاست درسطح جهان ودردین  اسلام ونحوه ارتباط آن با معنویت لازم است ، بطور کلی وجامع به گوشه ای از تعاریف آن اشاره گردد.

سیاست در مفهوم ومعنای اصلی وواقعی ودر یک تعریف کلی یعنی حراست و نگهداری از ( ارزشهای دینی واخلاقی ورفتاری واجتماعی) مردم وجامعه به منظور نیل به اهداف تعالی بخش انسانی واجتماعی .

انسان وتمام هستی ازآفریده های خدا هستند وانسان وظیفه ای بجز عبادت دربرابر خدا ندارد وقرآن وسنت از قوانین الهی برای عبادت وانجام سیاست است که در همین رابطه از طرف خداوند نازل شده است  ، و پیامبر(ص) وائمه هدی (ع) و مؤمنین از سیاستمداران اجرائی آن هستند وهدف اصلی و تعالی بخش آنان ، سربلندی وسرافرازی دردنیا وپاداش وسعادت درآخرت است ، اما در دنیای امروز ودربین مردم و در بین حکام جوامع مختلف چگونه با عبادت وسیاست مورد نظر خداوند رفتار واقدام میشود  ، امرمهمی است که با تعریف سیاست از جهات مذکور پیگیری وتبین خواهد شد.

باسرپیچی شیطان از فرمان الهی درعدم اطاعت از او ، سیاست اجرائی شیطان نیز در مقابل خداوند و برای گمراه نمودن مردم از هدف واقعی واصلی خود منحرف گردید  وبه راه ظالین گمراه گشت وعده زیادی از مردم وبخصوص ازفعالان سیاسی از سطح دنیا را بدنبال خود کشیده وهر روز نیز ادامه دارد

هرگونه رفتاری ازسوی انسان برای رسیدن به هرهدفی نوعی سیاست محسوب می شودوسیاست محوری درهمه امور در طبقات مختلف از شخص شیطان(اسفل سافلین)متناسب با اهدافش وجود دارد و سیاست تا مرتبه جانشینی خداوند درزمین (خلیفة الله)را نیزدربرخواهد گرفت،افراد و گروههای سیاسی موجود در سطح دنیا درچه جایگاه و رتبه عمودی  بدتر تا برتر وعالی از سیاستی که   خداوند ابلاغ نموده است ،  قرار گرفته اند؟

پاسخ این سؤال بماند تا توضیح کوتاهی بر تعاریف سیاست بیان شود و درمقایسه سیاستمداران وحامیان آن  با سیاست وحکومت مورد نظر خداوند در زمین ، خود بخود آن جایگاهها مشخص وتعین تکلیف خواهد شد.

سیاستمدار اگر سیاست را خودش تعریف کرده باشد و پیروزی در برابر دیگران و با هدف نهائی رسیدن به قدرت و بقاء درحاکمیت برمردم و درجامعه و به منظور نیل به  اهداف شخصی ودنیوی وجناحی را ترسیم کرده باشد ، اولاٌ این روش واین سیاست وآن هدف درچارچوب قوانین الهی نمیباشد ودوم اینکه آن سیاستمداران برای رسیدن به آن هدف ، هرگونه سیاست گذاری را مجاز واجراء خواهند نمود وشاید درخیلی از موارد منطبق با دستورات الهی نباشد..

اینگونه سیاستها می توانداز سوی آدمهای باصطلاح مذهبی ودینی متظاهر به ارزشهای مکتبی  و معتقدین به جدائی دین ازسیاست بروز کند تا از طرف  فاسد ترین حکومتهای ممکن در تمام اعصار در سطح دنیا که در همه مراتب عمودی آن از شیطان  تا بالاترین رده مربوطه ،  این سیاست در مسیر نظر الهی نیست

اینگونه سیاست را میتوان اینگونه تبین نمود ، سیاست عبارت است از یک سلسله تفکرات فردی وجناحی وتدوین راهکارهای متناسب با اهداف آن واجرای بایدها ونبایدهای لحظه ای در زمینه های فرهنگی ، اخلاقی ، اجتماعی ، اعتقادی و مدنی از جهت درونی (فردی وگروهی) وبیرونی به منظور رسیدن به قدرت و انجام حکومت ودست یابی به امکانات مادی و تشکیلاتی برای رفاه بیشتر دردنیا طلبی و اسطوره شدن درجامعه و درتاریخ  وبهره مندی از اکثر امتیازات مادی و حکومتی وخلاصه شدن وتمام کردن همه چیز درهمین دنیا و نهایتاٌ محدود کردن سیاست درهمین مسیر.

    جهت دوم از معنای سیاست ، تعریف آن از سوی سیاستمداران ( دینی وغیر آن) برای مردم است.

چون سیاستمداران غیر الهی برای رسیدن به اهداف دنیوی و مادی سلطه جویانه خود در اکثر مواقع به دروغ و توطئه متوسل  می شوندواز طرف دیگر در مقابل  آگاهی سیاسی با فطرت پاک مردم در جامعه ودر عموم کشورها قرار می گیرند ، بناچار وبا طرح نوع دیگری از تغیرات ونیازهای سیاسی ، سیاست را برای عامه مردم اینطور تعریف و فرهنگ سازی می کنند: سیاست یعنی دروغ ، سیاست یعنی کلاه برداری ، سیاست پدر و مادر ندارد ، سیاست از حاکمان و دیانت از علماء، مسجد ومعبد و روحانی  وراهب وکشیش برای عبادت و کاخ وتالار وسلطان وحاکم برای حکومت وسیاستمداری ، اسلام فاقد سیاست وآئین حکومت است ، پیامبران وائمه اهل سیاست وحکومت نبودند ، درکنار خلافت خلفاء فقاهت حضرت علی (ع) دین راهدایت می نمود ، سیاست وحاکمیت در اسلام از زمان گذشته است وجوابگوی نیاز فعلی وجامع نیست ، روحانی اهل سیاست نیست ،   آدم سیاسی نجس است ، سیاست از دیانت جداست ، روحانیت مسئول دین مردم وحکومت مسئول جان مردم است وتعابیر دیگری دراین راستاکه  درکوچه وبازار ملتهای استعماری واستثماری شنیده میشود ، ذکر این نکته خیلی مهم وقابل توجه میباشد که مروجان ومبلغان اینگونه سیاستها با این تعاریف عمدتاٌ چهار هدف ذیل را دنبال می نمایند وهمه چیز را در دنیا خاتمه یافته می دانند:

الف- عادی وملموس نمودن دروغ وتوطئه ونیرنگ وخیانتهای سیاسی وحکومتی خود برای مردم درسطح جامعه

ب- دور نگه داشتن عموم مردم ازدخالت درسیاست وسرگرم نمودن آنان به زندگی روزمره و درخلاصه ای ازعبادات ناقص

ج- مصون ماندن از آگاهی مردم از نقش مؤثر آنان در سیاست ودرسرنوشت خودشان ودرنتیجه عدم مخالفت ومبارزه از طرف آنان

د- درصورت بروز وظهور مبارز ومخالف آگاهانه وفعال در برابر سیاست غلط وبدور از ارزشهای دینی واخلاق آنان ، سعی نمایند با مبارزه منفی این اقدامات را ازحمایت مردمی محروم نمایند وبنوعی تفرقه ایجاد کنند.

    ولیکن در مقابل این طیف از سیاستمداران منحرف ، سیاستمداران دینی واسلامی از سیاست همان تعریف و رویکردی را دارند که در دستورات ورهنمودهای دینی ومکتبی ابلاغ شده است  و ضمن اینکه خودشان در اعمال ورفتار اعتقادی وفرهنگی و اخلاقی و بخصوص حکومتی فردی و اجتماعی معتقد و مقید به آن هستند ، همان را برای سایر مردم  بیان می دارند وبه همین دلیل سرتاسر سیاست دینی  ، مملو از معنویت و با این هدف که همه چیز برای خداوند میباشد .

    جهت سوم از معنای سیاست یعنی سیاست از نظر اسلام ( انبیاء واولیاء الهی وحکام اسلامی) که در یک تعریف کلی عبارت خواهد بود از ایمان به خداوند وفرمانبری از پیامبر و اولیاء الهی وجانشین امام عصر در زمان غیبت واجرای دستورات فردی واجتماعی آن درهمه ابعاد اعتقادی ، فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی ومدنی به منظور اصلاح اخلاق فردی به راه راست و سلامت جامعه برای سعادت در دنیا و پاداش نیک درآخرت برای همیشه.

نظام سیاسی اسلام بر سه محور ، قانون یعنی قرآن وسنت واجماع وعقل ، حاکم یعنی پیامبر وامام وولایت فقیه ، مردم یعنی عموم مردم در جهان هستی که وظیفه اصلی خدا پرستی را بر عهده دارند ، استوار میباشد.

وبا شرایط فعلی که اکثریتمردم با میل واختیار فردی وحکومتی با تبلیغات و عمدتاٌ بصورت ارثی پیرو مکاتب متعدد درسطح جهان میباشند،وظیفه حکومت اسلامی حفاظت وهدایت مردم وبخصوص مسلمانان وتبلیغ وترویج اسلام با سیاست صحیح اسلامی به منظور دعوت آنان به سوی ارزشهای دینی واخلاقی برای جهان آخرت میباشد.

اگر کار سیاست یک ملت به این روش اعمال شود هیچ حاکم ظالم و هیچ فرد فاقد صلاحیتی نمی تواند سلطه بر آن ملت را بدست گیرد وحکام اسلامی باید حداکثر تلاش خود رابنمایند تا درحداکثر ممکن به بهره برداری از سیاست اسلامی به ایجاد حکومت دینی (درسطح دنیا)نزدیک شوند ، تفاوت عمده سیاست در اسلام وغیر از آن در این مطلب است که سیاست اسلام برای رسیدن به پاداش خیر آخرت است وسایر سیاستها به پایان عمر سیاستمداران آن در همین دنیا خلاصه می شود..

  • حسن مومنیراد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی