دشمنان اصلی

دشمن اصلی کیست؟ دشمنان اصلی امریکا واسرائیل هستندو برخی از دولتها وگروههاوعناصر فریب خورده بعنوان عوامل اجرائی و دشمن فرعی میباشند و همیشه درصدد یورش وتهاجم باشیوه سخت، نیمه سخت ونرم علیه جبهه اسلام ومسلمین و همچنین انقلاب اسلامی نشآت گرفته ازارزشهای اسلامی درسراسرجهان می باشند

دشمنان اصلی

دشمن اصلی کیست؟ دشمنان اصلی امریکا واسرائیل هستندو برخی از دولتها وگروههاوعناصر فریب خورده بعنوان عوامل اجرائی و دشمن فرعی میباشند و همیشه درصدد یورش وتهاجم باشیوه سخت، نیمه سخت ونرم علیه جبهه اسلام ومسلمین و همچنین انقلاب اسلامی نشآت گرفته ازارزشهای اسلامی درسراسرجهان می باشند

دشمنان اصلی

سالهاست بودکه جهان در دست دوابرقدرت شرق وغرب مورد استعمارواستثمارقرارگرفته بود وهمه ی دار وندار آنها مورد غارت وچپاول این دوابرقدرت قرارگرفته بود، باپیروزی جمهوری اسلامی ایران با مبانی اعتقادی اسلام ناب محمدی(ص) با شعارنه شرقی ،نه غربی ، جمهوری اسلامی باایدئولوژی متفات باآنها وایجاد وضعیت سیاسی با استراتژی اسلامی و بروز نوعی قدرت فراگیر ودرعین حال غیر وابسته به شرق ویا به غرب موجب نگرانی وایجادزنگ خطر برای دوابرقدرت مذکور گردید وبا فروپاشی شوروی سابق وقدرت شرق ، امریگائیها احساس کردند تنها قدرت موجود درجهان هستندوبه نوعی کدخدائی بردهکده کوچک جهانی میباشند ودنبال منافع آن بودن ولیکن بقای نظام مقدس جمهوری اسلامی باوحدت وایمان مردم واطاعت از ولی فقیه وبخصوص با صدور انقلاب اسلامی ایران با ارزشهای دینی وانقلابی ملت ایران وبیداری اسلامی ازپی صدور انقلاب درسایرکشورهای مسلمان منطقه وحتی غیر مسلمان ودرعین حال مظلوم سایرمناطق ،بتدریج منافع استعماری واستثماری غرب وصهیونیست بین الملل و موجودیت دولتهای دست نشانده غربی و دولت اسرائیل غاصب به خطر افتاد واین موضوع امریکائیها رابرآن داشت که بصورت علنی وبصورت وسیع وعمیق تر از گذشته با تحریک سایر دولتهای مزدور داخلی وخارجی وگروههای غیر اسلامی وتحریک قومیتهای محلی ومتاسفانه تاحدودی بنام اسلام( اسلام امریکائی) باایجادجنگ ودرگیریهای محلی، قومی، فرقه ای و مذهبی ازگسترده شدن عمق صدور انقلاب ایران واسلام گرائی جلوگیری کنند وبا برخورداری وبهره گیری از ابزارهای بین المللی نیز در تشدید محدودیتها وتحریمها علیه انقلابیون وگرایشهای اسلامی(اسلام ناب محمدی(ص)) جلوگیری نمایند و با سیاست انگلیسی بامعرفی چهره نادرست خود ، دشمن اصلی در این حوادث و درگرفتاریهای منطقه را گروهها وجریانات وابزارهای درگیر دردوجبهه حق وباطل معرفی نمایند وخود را بعنوان خیرخواه ویادشمن غیر اصلی جابیندازند واین درصورتی است که دشمن اصلی اسلام ومسلمین وملتهای آزاده جهان امریکا واسرائیل و دولتهای همدست با آنها دراروپا ودرمنطقه هستند وسایر فعالان و درگیر در جبهه مقابل ، عناصر وایزارهای دست نشانده آنها واز دشمنان فرعی اسلام ومسلمین وملتهای آزاده جهان میباشند وملتهای مسلمان وآزاده وبا بصیرت باید اولا دشمن اصلی از فرعی را تشخیص دهد و تمام دفاع وتهاجم خود را متوجه دشمن اصلی بنمایند- غافل نمانیم

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
نویسندگان

     احزاب وگروهها ودسته جات سیاسی داخلی وحکومتی همزمان دولت هفتم وهشتم ریاست جمهوری
دولت سیدمحمدخاتمی
از تاریخ 76/03/02 تا80/03/12
ازتاریخ 80/03/13 تا
84/03/27

شرایط سیاسی حاکم برکشور

وضعیت گروههای ضد انقلاب(منافقین،جبهه ملی، نهضت آزادی ،چپ،....)

گروهها واحزاب جدید

احزاب وگروههای چپ گرا و راست گرا داخلی

اصلاحات واصولگرائی

فرق ومذاهب وگروههای نوظهور وعرفانهای کاذب

گروهها وجمعیتهای بین المللی

پروژه توسعه سیاسی واصلاح طلبان

تقسیم احزاب وگروهها(اصولگرایان وجبهه دوم خرداد)

اتفاقات وحوادث سیاسی مهم در این دوره

 

 مقدمه: وضعیت وکمیت وکیفیت جریانات سیاسی در دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی با  پنج پدیده  ذیل روبرو بود:
1-فعالیتهای سیاسی واقتصادی دولت سازندگی آقای رفسنجانی با گرایش چپ و مقدمه ای بر نظرات ودیدگاههای اصلاحات وپیش زمینه و مقدمه تفکرات و فعالیت آقای سید محمد خاتمی بود- راه برای وی هموار شده بود.
2-عدم موفقیت جناح راست در انتخابات ریاست جمهوری و وجود فضا وحمایتهای مردمی (طیف خاکستری جامعه) از دولت اصلاحات.
3-شعار توسعه سیاسی دولت هفتم وهشتم وفراهم بودن شرایط سیاسی وامنیتی کشور برای توسعه، گسترش و فعالیت احزاب وگروههای ناهمگون با ارزشها ودستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی
4-سوابق ووضعیت سوء سیاسی چپ گرایان تند رو هوادار وحامی دولت ، نسبت به اهداف وآرمانهای انقلاب اسلامی
5-سیاه نمائی از فعالیتها وعملکرد گروهها وجمعیتها و بخصوص نهادهای مستقل از دولت و وابسته به راستگرایان.
بااین شرایط فعالیت احزاب وگروهها بدین گونه بوده است:
1-احیاء منافقین وفراهم شدن شرایط برای فعالیت سازمان مجاهدین خلق ایران.
سیدمحمدجواد هاشمی نژاد فرزند شهید ترور سیدعبدالکریم هاشمی نژاد که در07/ 04/ 1360 در مشهد ترور شد بعنوان دبیر بنیاد هابیلیان در کشور اعلام کردند: آمار مقامات ترورشده بسیار قابل توجه است و به این شکل گسترده در کشورهای دیگر مسئولین به ترور نرسیده‌اند. در یکی دو دولتی که بعد از جنگ در ایران بر سر کار آمد خیلی به موضوع شهدای ترور پرداخته نشده است. در واقع سیاست به‌سمتی رفت که زیاد به موضوع ترور و جریانات پیرامون آن نپردازند و در این مدت منافقین توانستند پوست اندازی کنند و در حالی که به‌شدت دنبال تغییر چهره منفی سابق خود بوده است سعی کرده چهره‌ای حقوق بشری از خود رابه دنیا ارائه کنند. همچنین به‌طور کلی خاورمیانه چندین سال است که آشکارا مورد هدف تروریسم قرار گرفته است و کشور ما نیز از این موضوع در امان نبوده است و جریان‌هایی مثل تجزیه طلبان و سلطنت‌ طلب‌ها رو به تروریسم آوردند، همین موضوع باعث شد تا ما این حرکت اجتماعی را در کشور انجام دهیم.
2-باوجود اعلام انحلال وارتدادجبهه ملی از جریانات موثر ومهم ملی مذهبی ها،از سوی حضرت امام(ره) در تاریخ 25 / 03/ 1360 بدنبال صدور اطلاعیه ودعوت مردم را به راهپیمایی بر ضد سیاستهای غیرانسانی حاکمیت  ، راهپیمایی جبهه ملی با استقبال مردم ملی مذهبی از همه گروهها در روزهای پایانی خرداد ۱۳۶۰ انجام شدوحضرت امام(ره) اینگونه فرموردند:
من می‏خواهم ببینم که این راهپیمایی که امروز اعلام شده‌است، اساس این راهپیمایی چه هست. من دو تا اعلامیه از جبهه ملی، که دعوت به راهپیمایی کرده‌است، دیدم. در یکی از این دو اعلامیه، جز انگیزه‏ای که برای راهپیمایی قرار داده‏اند، لایحه قصاص است. یعنی مردم ایران را دعوت کردند که مقابل لایحه قصاص بایستند. در اعلامیه دیگری که منتشر کرده بودند تعبیر این بود که لایحه غیر انسانی ملت مسلمان را دعوت می‏کنند که در مقابل لایحه قصاص راهپیمایی کنند، یعنی چه؟ یعنی در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی کنند! شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمایی می‏کنند در مقابل قرآن کریم. نص قرآن کریم. امام همچنین ادامه دادند:آقایان تمام تکلیف‌ها را به جا آوردند و عمل کردند، فقط یک تکلیف مانده و آن جمهوری اسلامی را به هم زدن؟!
تمام تکلیف‌هایی که بر ما و شما متوجه‌است، چه از قشر نویسندگان و روشنفکران و جبهه‏ها و نهضت‌ها و سایرین، تمام تکالیف فقط منحصر به این شده‌است که این جمهوری اسلامی را در خارج از کشورطور دیگری که هست نمایش بدهید ومردم را دعوت کنید که بر خلاف جمهوری اسلامی شورش کنند؟! دیگر همه چیز درست شده‌است، فقط این یکی مانده؟!... من باید متأسف باشم، من باید بسیار متأسف باشم، از اینکه غیب نمی‏دانم! نمی‏دانستم در چنته اینها چه هست. من بعضی از اینها را می‏پذیرفتم؛ به ایشان هم محبت می‏کردم؛ لیکن نمی‏دانستم که اینها بر ضد قرآن هم قیام می‏کنند.امام در نهایت تصریح کردند:اینها مرتدند. جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است. بله، جبهه ملی هم ممکن است بگویند که ما این اعلامیه را نداده‌ایم. اگر آمدند در رادیو امروز بعد از ظهر آمدند در رادیو اعلام کردند به اینکه این اعلامیه‌ای که حکم ضروری مسلمین، جمیع مسلمین، را غیر انسانی خوانده، این اطلاعیه از ما نبوده؛ اگر اینها اعلام کنند که از ما نبوده، از آنها هم ما می‌پذیریم.
بااین وضعیت ،ضمن حمایت و تلاش برای پیروزی وبه قدرت رسیدن اصلاح طلبان ، از سال 1376  فعالیت علنی و مجدد خود را شروع کردند.
3-باوجود اعلام غیر قانونی بودن نهضت آزادی از سوی حضرت امام(ره) که دربهمن ماه 1360،بدنبال مخالفت وموضع گیری نهضت آزادی دربرابر لایحه قصاص صورت گرفت ، حضرت   امام (ره) در ابتدا با نهضت آزادی مدارا می‌نمود مثلا در مورد لایحه قصاص که نهضت آزادی با آن مخالفت کرده و آن را غیر انسانی اعلام می‌کرد،آنان را دعوت به توبه کردند و نصیحت نمودند ،آنها درجنگ و دوران سازندگی به طور غیررسمی و غیرقانونی فعّالیّت داشتند و در برابر جنگ تحمیلی که همه دنیای استکبار از صدام پشتیبانی می کرد، همواره به تخریب روحیه مردم، نفی دفاع مقدس، محکوم کردن ادامه جنگ، همراه اتهامات عدیده به مسؤولان نظام اقدام کرده است. در قطعنامه ششمین کنگره نهضت آزادی در اسفند 62 آمده است:نگران آینده جنگ و فرجام نامعلوم آن و گسترش خرابی آن و گسترش خرابی و خسارات مادی و معنوی که به صورت مسابقه‌ای برای دو ملت ایران و عراق درآمده می‌باشیم و طی نامه‌ای در اردیبهشت 67، امام را در ادامه جنگ 8 ساله مقصر اعلام می‌کند: «آیا وقت آن نرسیده است که رهبر انقلاب، بازگشتی به خود، و به خدای خود کرده و تجدید نظری در تصمیم و تصورات گذشته بفرمایید ، اعضا و هواداران این گروه در ماهنامه‌ های ایران فردا و کیان، نظرات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را بیان می‌کردند. آنان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 به طور همه جانبه از آقای خاتمی حمایت کردند. پس از انتخاب آقای خاتمی، جریانی موسوم به نیروهای ملی – مذهبی را مرکب از احزاب و گروه‌هایی چون نهضت آزادی، جنبش مسلمان مبارز، جنبش انقلابی مردم ایران، حزب مردم ایران، روند جدایی، گروه پیام هاجر و گروه ایران فردا،
در سال 1377 سازماندهی کردند و تهاجم به اعتقادات مذهبی و باورهای دینی مردم را در سه محور ایجاد شبهه در اصول و فروع دین، ترویج فرهنگ غرب ،حمله به نهاد روحانیت، حوزه و مراجع تقلید و نفی ولایت فقیه از طریق نافرمانی مدنی، روزنامه‌های زنجیره‌ای، تشویق دگر اندیشان و حرکت‌های دانشجویی، جهت سرنگونی نظام  جمهوری اسلامی در پیش گرفت(اعترافات سیامک پورزند سند و مدرک واضح و روشنی در این باره است).
بااین وضعیت ،ضمن حمایت و تلاش برای پیروزی وبه قدرت رسیدن اصلاح طلبان ، از سال 1376  فعالیت  مجدد وعلنی خود را شروع کردند.در اواخر سال 1379 و اوایل سال 1380 اعضای این گروه دستگیر و در دادگاه انقلاب به جرم توطئه براندازی نظام، ارتباط با بیگانگان، تبلیغ علیه نظام، نگهداری ادوات جنگی و ... به زندان و جزای نقدی محکوم شدند.(برگرفته از کتاب جریان شناسی، مهدی نظرپور و لطفعلی لطیفی)   کسب ریاست دولت موقت بهترین موقعیت برای تجدید نظر در اصول نهضت آزادی توسط مهندس بازرگان بود اما این کار صورت نگرفت. تکیه بر غرب گرایی، دوری از مردم، موضعگیری در برابر امام و نهضت و جدایی از ملت و مخالفت با نظام، موجب گردید تا امام انحلال این حزب را اعلام کرد. مجلس که در تاریخ 17/ 04/ 1371 از سوی نهضت آزادی با درخواست کسب پروانه برای فعالیت مواجه شد، به اتفاق آراء به عدم صلاحیت نهضت آزادی رأی داد ولی نهضت این نظر را نپذیرفت و بدون مجوز قانونی به فعالیت‌های خود ادامه داد.
3-پس از دولت ششم وبا شروع دولت هفتم گروههای واحزاب وجمعیتهای سیاسی زیادی (قارچ گونه) بروز وظهور کردند وهمه گروهها واحزاب قبلی نیز فعالتر از گذشته وارد عرصه سیاسی شدند و حدود 110 جریان وحرکت سیاسی در این دوران اعلام موجودیت کردند وآنچه از این احزاب وگروهها، انجمن وجامعه وجمعیتها ، در راستای  سیاستهای دولت پنجم تا نهم بود مجوز وپروانه فعالیت نیز گرفتند
این جریانات سیاسی به  شش دسته تقسیم بندی وشکل گرفتند
الف- گروههای راست سنتی ومحافظه کار، اصواگرا،بنیاد گرا، اسلام گرای سنتی مانند: جامعه روحانیت مبارز، جامعه اسلامی  مهندسین، (انصار حزب الله، جبهه پیروان خط امام ورهبری، جبهه بصیرت وبیداری اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی ، حزب موتلفه اسلامی، حزب نواندیشان ایران اسلامی، ایثارگران جهادی، ائتلاف آبادگران ایران اسلامی،
ب-جریانات سیاسی باصطلاح راست گرا، که خودشان را از نسل وجبهه اصولگرائی معرفی میکردند ولیکن در زمین چپگرایان از دولت توسعه اقتصادی وتوسعه سیاسی بازی میکردند واز حامیان اصلاحات وعناصر حکومتی ودولتی آن بودند(اپوزیسیون حکومتی):
حزب اعتدال وتوسعه، حزب چکاد آزاد اندیشان،حزب تمدن ، اعتدال گرایان،حزب اسلامی رفاه کارگران،حزب کارگزاران سازندگی(لیبرال دمکرات) ،جامعه اسلامی دانشجویان، دفترتحکیم وحدت، جنبش عدالتخواه دانشجوئی، انجمن اسلامی دانشجویان مستقل، دانشجویان ودانش آموختگان لیبرال ایران، کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، حزب جامعه مدنی همدان(لیبرال دموکرات اعتدالی)، حزب همبستگی ایران اسلامی
ج- جریانات سیاسی واصلاح طلبان (چپ گرا)
مجمع روحانیون مبارز-خط مشی سوسیال دموکرات-سال 1366 بامسئولیت مهدی کروبی تشکیل ودرحال حاضر سیدمحمدخاتمی دبیر آن میباشد
حزب اسلامی کار-خط مشی سوسیال دموکرات- خانه کارگردرسال۱۳۷۶ از بطن خانه کارگربه دبیرکلی ابوالقاسم سرحدی زاده شکل گرفت ودر سال 1377از وزارت کشور اجازه فعالیت یافت این حزب درسال ۸۰ ازخاتمی, سال ۸۴ ازهاشمی ودر سال ۸۸ ازمیرحسین موسوی و در سال 92 از هاشمی رفسنجانی و سپس آقای روحانی حمایت کرد.خانه کارگربه شاخه کارگری حزب جمهوری اسلامی می‌رسد که بعنوان مدافع حقوق کارگران توسط حسین کمالی، علیرضا محجوب وعلی ربیعی تأسیس شد
مجمع اسلامی بانوان -خط مشی سوسیال دموکرات، درسال 1377 بادبیر کلی فاطمه کروبی همسر  مهدی کروبی تشکیل گردید. این تشکل پس از جدایی مهدی کروبی از مجمع روحانیون مبارز و ائتلاف دوم خرداد و تشکیل حزب اعتماد ملی، از احزاب اقماری حامی اعتماد ملی به شمار می‌رود.
حزب مردم سالاری -خط مشی سوسیال دموکرات ، درسال 1376 ، توسط یک گروه سیاسی اصلاح طلب در سمنان تشکیل و توسط مصطفی کواکبیان اداره می‌شود . ارگان مطبوعاتی این حزب روزنامه مردم سالاری است،حزب مردمسالاری و حزب همبستگی در دو انتخابات گذشته از متحدین  حزب اعتماد ملی بوده و در انتخابات مجلس هشتم اقدام به راه اندازی ائتلافی به‌عنوان ائتلاف مردمی اصلاحات در برابر ائتلاف اصلاح طلبان کرد.ریاست این ائتلاف بر عهده فاطمه کروبی بود.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی -خط مشی سوسیال دموکرات
جبهه مشارکت ایران اسلامی -خط مشی سوسیال دموکرات، در سال 1377 با دبیری محمدرضا خاتمی (برادر رئیس جمهور تشکیل گردید ودر سال 1389 بجرم فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی در فتنه سال 1388 منحل گردیده است.
حزب اعتدال وتوسعه-دوره یازدهم ریاست جمهوری اسلامی ایران
حزب اسلامی رفاه کارگران از احزاب کارگری که حدود  سال 1378این حزب توسط  بادبیری حسین سرافراز تأسیس شد
جامعه دعوت واصلاح ایران- مرتبط با اخوان المسلمین
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل ، این اتحادیهٔ دانشجویی پس از انشعاب ازدفتر تحکیم وحدت در سال ۱۳۷۸ تشکیل شد. این انشعاب توسط دانشجویان بعد از جریان 18 تیرسال ۱۳۷۸ و ماجرای کوی دانشگاه روی داد. اولین بار مسئولین دفاتر انجمن اسلامی دانشگاه شاهد و سمنان به طور هم زمان جدایی خود را اعلام کرده و مرکزیت خود را به نام انجمن اسلامی دانشجویان مستقل اعلام کردندومواضع خود را در راستای مخالفت با مواضع چپ دفتر تحکیم معرفی می کنند
دانشجویان ودانش آموختگان لیبرال ایران
حزب کارگزاران سازندگی درسال 1374  توسط آقای رفسنجانی با دبیری  غلامحسین کرباسچی تشکیل گردید
د- احزاب ملی ومذهبی (لیبرال)نهضت آزادی، گروه ایران فردا، جنبش مسلمانان مبارز، حزب ملت ایران، جبهه ملی ایران، سازمان سوسیالیستهای ایران، حزب مردم ایران، حزب ایران،  حزب سوسیالیست ایران، حزب سوسیال دموکرات ایران، شورای فعالان ملی مذهبی، حزب پان ایرانیست ، نهضت ملی مقاومت، حزب مرز پرگهر، حزب وحدت ملی ایران، جامعه بازاریان ملی ومسلمان، هیات علمیه تهران، سازمان دانشجویان ملی
•         نکته : دبیر ومسئول اکثر گروههای ملی مذهبی در خارج از کشور وبخصوص غرب وامریکا بوده وهستند وبیشتر میتینگ های سیاسی وفعالیت آنها در خارج از کشور بوده واست
ه-فرق ومذاهب وگروههای(ضد)فرهنگی
بدنبال شرایط فراهم شده فرهنگی ،اجتماعی واعتقادی ازسوی اکثر قریب باتفاق احزاب وگروهها در مقاطع زمانی دولت پنجم تانهم وهمچنین فعالیتها واقدامات دولتهای توسعه اقتصادی وتوسعه سیاسی وعکس العمل این دولتها در برابر مواضع وجبهه گیری جریانات سیاسی وبویژه مواضع فرهنگی ، اجتماعی واعتقادی آنان ، فعالیت فرق ومذاهب موجود وبخصوص فرق ومذاهب نوظهور وعرفانهای کاذب درکشوروضعیت عریان ومشهودی را بخود گرفت وبدون مانع حکومتی درسراسر کشور وبخصوص در شهرهای بزرگ مشغول فعالیت شدند وعلاوه بر جذب وانحراف بخش قابل توجهی از قشر جوان جامعه، شرایط بی تفاوتی وحتی مخالفت وجبهه گیری این قشر ازجامعه را در مقابل ارزشهای اسلامی ودستآوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی راپدید آورد و همچنین بدلیل بروز آزادی عمل از سوی دولتمردان اصلاح طلب،  دفاع وحمایت آنان از احزاب وگروههای اصلاح طلب ودگراندیشان روشنفکرباگرایشات غربی را فراهم نمود و درکنار فعالیت وحضور فرق ومذاهب قدیم ونوظهور موضوع تهاجم وناتو وشبیحون فرهنگی نیز درجنگ نرم درکنار اصلاحات قرار گرفت.
4- تهدید نرم : این اصطلاح توسط مقام معظم رهبری به کار برده شد که دشمن پس از ناامیدی از تهدید سخت و نظامی ، امروز به تهدید نرم روی آورده است . شاید بشود گفت که تهدید نرم مرحله غلیظ تر از تهاجم فرهنگی است که امنیت ما را به خطر انداخته است .
5- جنگ نرم : واژه جنگ معمولا به آخرین مرحله دشمنی گفته می شود که دو طرف درگیر شده باشند و تلفات جانی و مالی و ... داشته باشند . مقام معظم رهبری در قضایای پس از انتخابات مفهوم جنگ نرم را به کار بردند . جنگ نرم کشته دارد و مجروح می گیرد . جانباز هم دارد و عده ای هم اسیر دشمن می شوند . یک جنگ واقعی است ولی خونی دیده نمی شود .
جنگ نرم وتهاجم فرهنگی به معنی انتقال معانی میان نظام‌های فرهنگی بدون رضایت دوطرفه است. به عبارت دیگر، اگر یک نظام فرهنگی، ارزش‌های خود را با استفاده از قدرت بر نظام دیگری تحمیل کند، تهاجم فرهنگی صورت می گیرد، در تهاجم فرهنگی، ارزش‌های اصلی هر نظام مورد تردید قرار می‌گیرد و به مرور زمان نظام‌های ارزشی و فرهنگی از بین می‌روندو این برخلاف مبادله فرهنگی است و فرهنگ‌های مهاجم معمولاً برای تضعیف و آسیب‌پذیر کردن فرهنگ دیگران ، از روش‌های جوسازی بهره می‌برندو در ایران غرب زدگی وغرب گرایان نمونه‌ای از آسیب‌پذیری در برابر تهاجم میباشد.
خانم فراسیس استیونر ساندرز درکتاب جنگ سرد فرهنگی می نویسد طبق طرح آقای کورد مه یر رئیس بخش عملیات بین المللی سیا وهمکارش آرتور شلزینگر حرکتی را آغاز کردند که به ایجاد یک شبکه فرهنگی غول آسا در جهان منجر شد. خانم ساندرز این شبکه را ناتوی فرهنگی مینامد
در دیدار با جمعی از کارگران ومعلمان درتاریخ 15/ 02/ 1372 ، در دیدار از پاسداران در تاریخ 15/ 10 / 1373 ، در دیدار جمعی از روحانیون در تاریخ 23/ 01/ 1378 ، در دیدار مسئولان وکارگزاران نظام جمهوری اسلامی درتاریخ 19/ 04/ 1379، دردیدار مردم استان همدان درتاریخ 15/ 04/ 1383 ،دردیدار مسئولان وکارگزاران نظام جمهوری اسلامی در تاریخ 29/ 03/ 1385 دردیدار جمعی از مردم آذربایجان شرقی درتاریخ 28/ 11/ 1387 ، در صدور پیام به ملت ایران در بیستمین سالگرد انقلاب اسلامی درتاریخ 21/ 11/ 1377 وارسال پیام به کنگره جامعه اسلامی دانشجویان در مشهد درتاریخ 10/ 06/ 1380 وپیام به گردهم آئی دفتر تحکیم وحدت در تاریخ 27/ -5/ 1381 بطور مرتب (وبیشتر ومکرردر دولتهای توسعه اقتصادی وتوسعه سیاسی )درمورد جنگ نرم دشمنان داخلی وخارجی بیان نموده اند،
مقام معظم رهبری درتاریخ 12/ 02/ 1369 نسبت به تهاجم فرهنگی دشمنان پس از جنگ سخت نظامی هشدار داده بودند و برای نمونه، فرمانده معظم کل قوا در دیدار با فرماندهان گردانهای عاشورا در تاریخ 22/ 04/ 1371 فرموردند: دشمن از راه اشاعه‌ى فرهنگ غلط - فرهنگ فساد و فحشا - سعى مى‌کند جوانهاى ما را از ما بگیرد. کارى که دشمن از لحاظ فرهنگى مى‌کند، یک تهاجم فرهنگى بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگى یک غارت فرهنگى و یک قتل عام فرهنگى است. امروز دشمن این کار را با ما مى‌کند. چه کسى مى‌تواند از این فضیلتها دفاع کند؟ آن جوان مؤمنى که دل به دنیا نبسته، دل به منافع شخصى نبسته و مى‌تواند بایستد و از فضیلتها دفاع کند. کسى که خودش آلوده و گرفتار است که نمى‌تواند از فضیلتها دفاع کند! این جوان بااخلاص مى‌تواند دفاع کند. این جوان، از انقلاب، از اسلام، از فضایل و ارزشهاى اسلامى مى‌تواند دفاع کند.لذا، چندى پیش گفتم: همه امر به معروف و نهى از منکر کنند،الآن هم عرض مى‌کنم: نهى از منکر کنید. این، واجب است.این، مسؤولیت شرعى شماست. امروز مسؤولیت انقلابى و سیاسى شما هم هست.
رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله العالی) در تاریخ 18/ 08/ 1385 درسفر به سمنان سخنانی نیزبه تهاجم فرهنگی دشمنان ، مبتنی بر نگرش تهدید آمیز به تبادلات فرهنگی و هنری و اجتماعی میان کشورهای اسلامی و غرب  پرداختندو فرمودند:از این خطرناکتر، این است که سررشته همین تحولات منفی در سطح بین‌المللی، در دست کسانی باشد که آنها به وسیله این تحولات می‌خواهند اهداف خودشان را - که یا زر است یا زور  تأمین کنند و برای آنها چیزی به نام هویت ملتها اصلاً ارزش ندارد؛ یعنی تحولات کشورهای آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین در دام طراحی باندهای قدرت بین‌المللی افتاده است و طراح اینها صهیونیست و سرمایه‌داران بین‌المللی بوده‌اند. برای اینها آنچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در کشورها و دولتهای اروپایی و غیره نفوذ کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این کمپانیها، سرمایه‌های عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آورند. هدف این بوده است؛....اینها، اهداف کلان آنها بوده است که تصویر می‌کردند. آن وقت همیشه لشکری هم از امکانات فرهنگی و رسانه‌ای و روزنامه‌های فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده است، که اینها امروز یواش یواش دارد پخش می‌شود و من پریروز در روزنامه - البته سه، چهار ماه قبل از این، من مقاله‌اش را دیده بودم - گزارشی از تشکیلِ ناتوی فرهنگی را خواندم.
یعنی در مقابل پیمان ناتو که آمریکاییها در اروپا به عنوان مقابله با شوروی سابق یک مجموعه مقتدر نظامی به وجود آوردند؛ اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاور میانه و آسیا و غیره از آن استفاده می‌کردند، حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آورده‌اند. این، بسیار چیز خطرناکی است. البته حالا هم نیست؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است. مجموعه زنجیره به هم پیوسته رسانه‌های گوناگون - که حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهواره‌ها و تلویزیونها و رادیوها - در جهت مشخصی حرکت می‌کنند تا سررشته تحولات جوامع را به عهده بگیرند؛ حالا که دیگر خیلی هم آسان و رو راست شده است. درگرجستان که یک تحول سیاسی اتفاق افتاد و جا به‌جایی قدرت انجام گرفت، یک سرمایه‌دار آمریکایی و صهیونیست یهودی - البته اسمش معروف است، من نمی‌خواهم اسمش را بیاورم - اعلام کرد که من ده میلیون دلار در کشور گرجستان خرج کردم و تحول سیاسی ایجاد کردم؛ خیلی راحت. ده میلیون دلار خرج می‌کنند، یک حکومت را کنار می‌گذارند، یک حکومت دیگر را سرِ کار می‌آورند!
اینها باید روی مردم اثر بگذارند؛ باید اجتماعات درست کنند. در اوکراین هم همین کار را کردند؛ در جاهای دیگر هم همین کار را کردند. باندهای بین‌المللی زر و زور که برای تسلط بر منافع ملت‌ها، سازمان نظامی ناتو تشکیل داده بودند اکنون برای نابودی هویت ملی جوامع بشری و تحقق بیشتر اهداف‌شان در پی تشکیل ناتوی فرهنگی هستند تا با استفاده از امکانات زنجیره‌یی، متنوع و بسیار گسترده رسانه‌یی، سررشته تحولات سیاسی – اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی کشورها و ملت‌ها را به دست بگیرند که باید هوشیارانه، این مساله را زیر نظر داشت.با توقف در گذشته و نفی نوآوری نمی‌توان به جایی رسید همچنان‌که با هرج و مرج  فرهنگی – سیاسی – اقتصادی و عقیدتی نیز، پیشرفتی حاصل نمی‌شود، بنابراین تنها راه صحیح، باز گذاشتن راه  نوآوری، آزادفکری و آزاداندیشی و مدیرت این راه تحول‌آفرین است وبدنبال تهاجم وناتوی فرهنگی به موضوع شبیحون فرهنگی پرداختند.
درموضوع تهاجم وتبلیغات فرهنگی حدود33 رفتار وایده  زیر گروه  هوی متال برپایه ژانر(حالت،شیوه،سبک ،قائده، وحدود28 گروه موزئیک  و موسیقی رپ وجود دارد که از سوی قدرتهای استکباری ودر راستای ترویج فرهنگ غیر اسلامی به منظور نابودی فرهنگ واعتقادات اسلامی ودرنتیجه  از بین بردن حکومتهای اسلامی  وبخصوص جمهوری اسلامی ایران استفاده می کنند.
وهمچنین  تعداد عرفان های کاذب در دنیا زیاد است و برخی تا سه هزار نوع عرفان را شناسایی کرده اند ودر واقع تکثیر این نوع عرفانها برای آن است که در مقابل عرفان اسلامی بایستند ونقطه اشتراک تمام عرفان‌های کاذب تکیه بر ابعاد عاطفی و غفلت از بُعد عقلانی است
معروفترین گرایشهای ضاله در کشور ما شیطان پرستی، عرفان کیهانی، اوشو، اکنکار، سرخپوستی، رام الله، پائولو کوئیلو و دالایی یاما هستندومعروف ترین آن در کشور ما شیطان پرستی است که به هیچ اصول اخلاقی پایبند نیست و گرایشهای جنسی نیز دارد. همچنین عرفان کیهانی، اوشو، اکنکار که مبنای آن سازمانهای جاسوسی آمریکا و در میان نظامیان آمریکا رواج بیشتری دارد، از معروف‌ترینها در ایران هستند و برخی از این عرفانها نمایندگی و انتشارات در ایران دارند. به طور مثال اوشو شاید بیش از صد جلد کتابش به فارسی ترجمه شده است وحدود 200 میلیون کتاب معرفی وتبلیغ عرفانهای کاذب در دنیا وجود دارد ونمونه برخی از آنها در ایران نیز پیدا می شود.
نکته اصلی:
که در این عرفان ها وجود دارد اعتقاد نداشتن به خداست. در واقع در این عرفانها با توجه به نیاز انسان خسته عصر حاضر، به سه شاخص اصلی آرامش، امید و شادی توجه می کنند بی آنکه روح معنویت در آن جاری باشد.
•         در کشور ما در حال حاضر چهار جریان عمده عرفانی و معنوی وجود دارد که عبارتند از؛ عرفان ناب دینی، دوم مدعیان دروغین و پوشالی، سوم رهبران سلاسل دراویش و چهارم، معنویت های نوظهور.
•         درباره جریان چهارم دو مقدمه لازم به ذکر است. مقدمه اول اینکه این جریان ها در ایران اسم های مختلفی دارند،
•         اما اسم های اصلی آنها در حقیقت چیز دیگری است. در ایران به این جریان چهارم عرفان های کاذب، عرفان های پوچ، عرفان های منسوخ و یا عرفان های مادی گفته می شود.
•         این تعابیر، القابی است که مقام معظم رهبری در این چند سال نسبت به این عرفان ها بیان داشته اند، همچنین گاه به این عرفان ها گفته می شود عرفان های نوظهور، نوپدید، معنویت های نوگرا و امثال این تعابیر. البته باید توجه داشت که خاستگاه این عرفان ها ایالت متحده امریکا است و القاب و اصطلاحات آنها در خاستگاهشان چیز دیگری است وهدف آنها قرب الی الله نمیباشد و حتی برخی از آن ها منکر وجود خدا هستند و آن هایی هم که خدا را قبول داشته، آن را هدف غایی نمی دانند؛ از این رو بهترین اصطلاحی که برای این فرقه ها می توان به کار گرفت، همین عرفان های کاذب است.
مدیر گروه بهائیت پژوهشکده باقرالعلوم (ع) با اشاره به حضور فعال بهائیت در فضای مجازی، گفت: از فعالیتهای بهائیان ایرانی، می توان به حضور منظم در تمام سایت‌های اینترنتی و اعتراض و انتقاد از مطالبی که علیه بهائیت، نوشته شده اشاره کرد که در خلال این کار، با القاء شبهات، خود را از فشار شبهات مطرح شده علیه بهائیت رها می کنند.
نامبرده افزودند: بهائیان با راه اندازی سایت های فارسی به ظاهر شخصی و غیرتشکیلاتی و با اسامی گمراه کننده، در شبکه‌ اینترنت حضوری فعال دارند. حیله‌ دیگری که این فرقه به آن دست زده است، حضور در تالارهای گفتگو و وبلاگ‌های فارسی زبان با اسامی ناشناخته است. متأسفانه، در حال حاضرتعدادی پایگاه اینترنتی، و انبوهی از سایتها و وبلاگها به زبان فارسی در جهان مشغول به تبلیغ مسلک بهایی است و بعضاً در پوشش عنوان مقدس مهدویت به پخش اطلاعات غلط و وارونه درباره حضرت ولی عصر (عج) مبادرت ورزیده و افراد مختلف به ویژه جوانان تحصیل کرده را که جهت کسب اطلاعات در اینترنت به جستجو می‌پردازند، گمراه می‌سازد.
تفاوت تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی را می‏توان در موارد ذیل دانست:
1- در تهاجم، هدف تخریب است، اما در تبادل فرهنگی هیچ کدام از دو فرهنگ قصد تخریب فرهنگ مقابل را ندارد و هدف انتقال و نشر فرهنگی است.
2 - در تهاجم، یک ملت برای جای‏گزینی فرهنگ خود، به نحوی ظالمانه سعی در ریشه‏کنی فرهنگ مقابل دارد، اما در تبادل فرهنگی چنین نیست.
3 - در تبادل فرهنگی، همواره جنبه‏های مثبت و انسانی مطرح است؛بدین معنا که دو طرف قصد بارور کردن، تکامل بخشیدن و ارتقای یکدیگر را دارند؛ در حالی که در تهاجم فرهنگی اهدافِ خیرخواهانه در میان نیست. بلکه قلع و قمع، ارعاب، بی‏هویت کردن و ایجاد سلطه، مدنظر است.
4 ـ در تهاجم فرهنگی، قصد استیلا و به طور کلی، غرض سیاسی مأخوذ است و مهاجم اصولاً بقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمی‏پذیرد.
جنگ نرم فرهنگی به روش‏ها و شیوه‏های مختلفی صورت می‏گیرد که عمده‏ترین آنها در ایران، عبارت‏اند از
الف)تخلیه فرهنگ خودی
1.تخریب بنیانهای فکری، اعتقادی، ارزشی و اخلاقی با ایجاد تردید در آنها،             
2.انزوای روحانیت و بی ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین،
3.قداست زدایی از دین و شعائر دینی،
4.ترویج فساد و رذالت زدایی از آن مانند شیطان پرستی در دنیای معاصر،چنانچه امروزه همه همت شیطان های بزرگ و کوچک بر ترویج برهنگی و از بین بردن پوشش عفیفانه و تقواست.
5.فعال کردن گسل های بین نسلی، گسل های قومی و گسل های مذهبی(فرقه گرائی)،        
6.ناکارآمد معرفی کردن نظام دینی،
7.راهبرد القای حاکمیت دوگانه(رئیس جمهور – ولی فقیه)،        
8.حمایت از جریان های فرهنگی و سیاسی مخالف با نظام دینی و روشنفکران وابسته،
9.تحریک افکار عمومی بر علیه نظام اسلامی و مسئولان آن با سیاه نمائی مسائل ایران از طریق تصویر سازی، جعل خبر، پخش شایعه و...     
10.ترویج لیبرالیسم و فمنیسم
هدف اصلی از این مرحله، قطع رابطه‏ی فرهنگی کشورهای مسلمان با گذشته‏ی پرافتخار خویش است. این مرحله معمولاً با ظرافت و دقت فراوانی طراحی و اجرا می‏شود و فرق اساسی آن با تهاجم نظامی، مشخص نبودن چهره‏ی مهاجم است. بدین شکل که عناصر تعلیم دیده با القای شبهات و دسیسه‏های شیطانی، مردم را نسبت به میراث علمی و فرهنگی خویش بی‏اعتنا و دلسرد می‏کنند.
ب) تثبیت فرهنگ بیگانه 1-به کار گماردن افراد وابسته،                                                                       
2-ایجاد نهادهای مختلف بین المللی و ملی،
3-برپائی شبکه ها و مؤسسات شبه فرهنگی،
4-تجزیه فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه های متفاوت اجتماعی مانند تحریک اقوام با گویش محلی و تحریک اقلیت های مذهبی و...
5-تحریف تاریخ مانند سرچشمه تمدن بشری قلمداد کردن اروپا و دوره صدسال تمدن و فرهنگ اسلامی را سده یورش های خاوریان وحشی دانستن،
6-تغییر خط و زبان برای نمونه، الجزایر، آذربایجان و ترکیه،
7-تضعیف روحیه عمومی: القای این که آرزوها و امیدهای فرد یا جامعه دور از دسترس خواهد بود و هرگز حاصل نخواهد شد،
8-القای یأس و ناامیدی دشمن برای کشاندن افراد یک جامعه به سوی یأس و نا امیدی قبل از هر چیز مردم را خسته و بی زار می کند و با تکرار محرومیت ها، خرابی ها، شکست ها با استفاده از عوامل تبلیغی، اقتصادی، سیاسی و روانی درآنها سرخوردگی ایجاد می کند.
9-ایجاد رعب و وحشت، تخریب فکری و روانی مردم و نیروهای دولتی زمانی رشد می یابد که فرد یا افراد دچار ترس ناگهانی گشته و در موقعیت بحرانی و اضطراب قرار گرفته و احساس کند که خطر او را تهدید می کند.
از سال ۱۳۶۸ و با قدرت گرفتن بیش از پیش طیف بوروکرات ـ تکنوکرات هایی که با و جود رعایت ظواهر اسلامی، که با شعار توسعه اقتصادی به دنبال اجرای برنامه های اقتصادی و فرهنگی بانک جهانی وصندوق بین المللی پول و بازسازی سرمایه‌داری پیرامونی واقماری ایران بر پایة مدل نئولیبرالیسم بودند، بسترها و امکانات مهاجمان فرهنگی به منظور مبارزه علیه تفکر اصیل اسلامی و آرمان های انقلاب اسلامی، عدالت طلبی و استکبارستیزی و درمقابل نیز ایجاد شبهه در خصوص اصل اعتقادی ولایت فقیه و ایجاد خدشه در اقتدار آن، بیشتر و بیشتر گردید ودراز آغاز دهة ۱۳۷۰ با یک جریان مهاجم فرهنگی در کشور روبه‌رو بودیم که برنامه ریزی اصلی آن توسط ناتوی فرهنگی صورت می گرفت و روشنفکران التقاطیِ به ظاهر دینی نئولیبرالیست (طیفی که عبدالکریم سروش ایدئولوگ اصلی آن بود و مجموعه ای از روزنامه نگاران، مقاله‌نویسان، داستان نویسان و هنرمندان با ظواهر دینی و پیشینة انقلابی و ماسکی چندلایه از نفاقِ فکری ـ فرهنگی بر چهره به دنبال او) و طیف روشنفکران آته‌ئیست(بی اعتقاد به وجود خداوند) اعم از مارکسیست پشیمان و لیبرال و فمینیست و نظایر آن (طیفی که در یک سر آن احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، عزت‌الله فولادوند، همایون کاتوزیان، باقر پرهام، عباس کیارستمی و داریوش مهرجویی حضور داشت و در سر دیگر آن طیف، بازمانده های ژورنالیسم (تبعیت ازخواسته های سخیف ترین مردم)ضداخلاقی رژیم شاه و نسل نوظهور ژورنالیست های سطحی گرایِ شاگرد آنها و ناشرانی چون انتشارات روشنگران، نشر نقره، نشر مرغ آمین و اندک زمانی بعد نشر مرکز و … حضور داشتند) مجریان اصلی آن بودند.
مجموعه ای از بوروکرات ـ تکنوکرات های استحاله‌یافتة نئولیبرال، که ماهیت نئولیبرالیستی آراء و تعلقات خود را پشت نقابِ نفاق و سوابق خود پنهان می کردند و نیز با سیاستگذاری‌های مسئله دار و هدفمند خود، بسترهای مناسب برای فعالیت گسترده  مهاجمان فرهنگی را مهیا می کردند.
محصول ائتلاف اعلام ‌نشدة مجریان تهاجم فرهنگی و بوروکرات ـ تکنوکرات های حاضر در لایه ها و سطوح مختلف مدیریتی و غیرمدیریتی فرهنگی نظام، که نقش بسترساز و مهیاکنندة فضا برای تهاجمات فرهنگی را برعهده داشتند (برای شناخت ماهیت این جماعت به عملکرد فرهنگی ـ سیاسی کسانی چون عطاءالله مهاجرانی، محمد خاتمی، محمد معین و … نگاه کنید)، شکل گیری نوعی توازن قوا در کشور بود که جریان های فرهنگی معاند نظام در مقایسه با نیروهای مدافع انقلاب، ‌در بازار تولید نشر کتاب، مطبوعات، سینما، تئاتر و … از تولیدات و توان و امکانات بسیاری برخوردار بودند. به عنوان مثال در سال ۱۳۷۰، در شرایطی که گرایش های مختلف روشنفکری مجری تهاجم فرهنگی در ایران،
از نشریات فرهنگی و تئوریک متعدد نظیر کِلک،‌ نگاه نو، کیان، زنان، گردون، آدینه، دنیای سخن و … برخوردار بودند و عطاءالله مهاجرانی، معاون پارلمانی وقت رئیس جمهور، ضمن حمایت از چهره های جریان روشنفکری، به انداختن عکس با امثال شاهرخ مسکوب و داریوش شایگان افتخار می‌کرد،‌ جناح طرفداران انقلاب،‌ به دلیل عدم درک و سوء‌مدیریت مسئولانی که تهاجم فرهنگی را درک نمی‌کردند (و امروزه بسیاری از جانشینان آنها، ‌جنگ نرم را نمی‌شناسند)‌ فقط دارای یک یا حداکثر دو نشریة تئوریک برای مقابله با تهاجم فرهنگی بودند (مثلاً نشریة سوره، که آن هم مدیریت وقت حوزۀ هنری به طور مداوم، سردبیر آن نشریه، یعنی سید مرتضی آوینی را تحت فشار قرار می داد تا در مقابل سیاست های نئولیبرالی از خود انعطاف و نرمش نشان دهد و پس از شهادت او، انتشار این نشریه نیز دچار مشکلات جدی گردید) و همچنین به دلیل عدم حمایت مسئولان فرهنگی، با شرایط بسیار دشواری برای فعالیت و بقاء دست و پنجه نرم می‌کردند.
این جریان تهاجم فرهنگی که از مقطع دوم خرداد ۱۳۷۶ به بعد، به صورت یک «جنگ فرهنگی ـ سیاسی» هم‌زمان (جنگ نرم) درآمد، اگرچه توسط پیاده نظام فرهنگی دشمن و با بهره گیری از «تساهل و تسامح» غرض‌مند و هدفدار برخی مدیران فرهنگی اجرا می شد، در مرتبة طراحی و برنامه ریزی،‌ تماماً محصول فعالیت ناتوی فرهنگی بود. ناتوی فرهنگی نیز از اواخر دهة شصت شمسی، دیگر کانون فعالیت خود را بر مبارزه فرهنگی و پس از آن مبارزه فرهنگی ـ سیاسی (جنگ نرم) علیه انقلاب اسلامی و اصل ولایت فقیه متمرکز نمود و در این راه از مجموعة زرادخانة تئوریک خود (ترجمه و انتشار آثار و آراء کسانی چون هانا آرنت، آیزایا برلین، کارل پوپر، فردریش فون هایک، جورج اورول، مانس اشپربر، آرتورکوئیستلر و …) و نیز طیف روشنفکران ایرانی ایدئولوگ داخل و خارج کشور (سروش، کدیور، مهرزاد بروجردی، همایون کاتوزیان، ‌عباس میلانی، رامین جهانبگلو، داریوش شایگان، عبدی، حجاریان، مهاجرانی، گنجی،یوسفی اشکوری، طبرزدی …) به طور گسترده بهره گرفت.
بدین سان دریافتیم که بیش از دو دهه است که درگیر یک مبارزة فرهنگی و فراتر از آن یک جنگ نرم تمام عیار هستیم که ناتوی فرهنگی به عنوان بازوی فرهنگی استکبار جهانی و با مدیریت ایدئولوگ های نئولیبرالیست گردانندة ناتوی فرهنگی علیه انقلاب اسلامی و آرمان های آن و نیز علیه هویت اسلامی ملت ایران و مهم تر از همه، علیه اصل ولایت فقیه به راه انداخته اند که هدف آنها،‌ در میان‌مدت ایجاد نوعی استحاله در نظام اسلامی ایران، به منظور مسخ ماهیت اسلامی ـ انقلابی آن در عین حفظ ظواهر، و در بلندمدت حذف کامل حکومت اسلامی (حتی همان ظواهر) در جهت پیشبرد اغراض و منافع استکبار جهانی است. درواقع آنها به دنبال این هستند که یک رژیم نئولیبرال دست‌نشانده را به جای نظام اسلامی ـ انقلابی ولایت فقیه جایگزین نمایند و برای پیشبرد این هدف، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم را برگزیده اند.
و-احزاب‌ها و جمعیتهای بین المللی وحقوق بشری و محیط زیست
شورای ملی صلح                                          
کانون مدافعان حقوق بشر                                
کمپین یک میلیون امضاء
کمپین قانون بی سنگسار                             
مجموعه فعالان حقوق بشر درایران                
کمیته گزارشگران حقوق بشر
کانون دفاع از حقوق بشر درایران           
سازمان دگرباشان جنسی ایرانی                      
انجمن زنان تارا
کمپین بین المللی دفاع از حقوق زنان درایران                                                                       
دیده بان حقوق حیوانات
ایرانیان مخالف آزمایش روی حیوانات
رفتگران طبیعت ایران
کانون انسان پاک- زمین پاک
ز-مبانی فکری  و اهداف توسعه سیاسی وعناصر حکومتی- حلقه کیان
حلقه کیان در آغاز به توصیّه شهید حسن شاهچراغی برای ایجاد کانونی فکری و دینی در دوره طاغوت تشکیل شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، افراد حاضر در این حلقه به دعوت شهید شاهچراغی در مؤسّسه کیهان دور هم جمع شدند و به انتشار کیهان فرهنگی تا سال 1369 پرداختند .
حلقه کیان رفته رفته بدست نیروهای چپگرا یان مانند حجّاریان ،علوی تبار،گنجی و باقی افتاد که عمدتاً جزء تسخیرکنندگان لانه جاسوسی بشمار می آمدند.
این افراد با بازاندیشی افکار خود، غرب پژوهی را استراتژی مطالعاتی خود قرار داده و به تلفیق سه شکاف ملّی، اسلامی و غربی تأکید می ورزیدند
حلقه  کیان عقاید خود را در کیهان فرهنگی به چاپ می رساند که در نهایت به اختلافات در کیهان و استعفای دسته جمعی محمّد خاتمی و تحریریّه کیهان فرهنگی  درسال1369 از مؤسّسه منجر گردید .
برخی آغاز دگرگونی پایه های اندیشه کسانی چون  سعیدحجّاریان را از این حلقه می دانند، عبدالکریم سروش نیز بعنوان استاد و پدرخوانده حلقه، سعی داشت به تلفیق افکار مدرن غربی و اسلامی بپردازد. در اواسط دهه 70 13حلقه گسترده تر شد و افرادی از شهرهای مختلف، ماننداعضای سابق جنبش دانشجویی، نیروهای وزارت ارشاد و وزارت اطّلاعات و ملّی‌ـ مذهبی به آن پیوستند تا جاییکه تعدادشان به بیش از هزار نفر رسید.
برای مثال مقالات جنجالی سروش با عنوان قبض و بسط شریعت زمینه انتقادات فراوانی را برانگیخته بود زیرا وی می کوشید براساس مبانی نسبی گرا و پلورالیستی(کثرت گرائی)،فهم دینی رافهمی تاریخی معرّفی کرده و باایجاد تردید در قداست دین و فقه،دین را به عنوان بخشی ازعلوم انسانی بازتعریف نماید
با تعطیلی کیهان فرهنگی  درسال 1369 ، اعضای حلقه به تأسیس مجلّه کیان با مدیر مسئولی رضا تهرانی و سردبیری ماشاءا... شمس الواعظین در اواخر 1369 مبادرت ورزید و به نشر افکار خویش همّت گمارد.
سیدمحمد خاتمی بعد از تحویل نامه استعفایش از وزارت ارشاد در تاریخ 3/ 03/ 1371از کابینه آقا رفسنجانی ،درخواست مجوّز نشریه ای به نام آئین کرد تا از آن به عنوان تریبونی برای بیان افکار خود و همفکرانش استفاده کند ،آن زمان برخی از افراد کیان ، همراه با خاتمی گروه کوچک تر آئین را شکل دادند.
در حلقه آئین چهره هایی چون‌ هادی خانیکی، سعید حجّاریان، مصطفی تاج‌زاده، محسن امین‌زاده، عبّاس عبدی، محسن کدیور و محمّدرضا خاتمی حضور داشتند و حلقه را به جایگاهی برای بحث و برّرسی آراء، اندیشه ها و مفاهیمی تازه مانند جامعه مدنی، مردم سالاری، حقوق بشر بدل نمودند.
شخصیّت محوری حلقه محمّد خاتمی بود؛ ولی کدیور و بویژه حجّاریان در نظریه پردازی های سیاسی نقش داشتند. آنچه در آئین رُخ می داد تبدیل شدن ماحصلات فکری حلقه کیان به پروژه های سر و ته دار سیاسی و عملیّاتی تر بود. هادی خانیکی عضو شاخص جبهه منحلّه مشارکت، درباره آئین می گوید: در آن جلسات راجع به مباحثی چون دین و دموکراسی بحث می شد. خود مفهوم جامعه مدنی به عنوان یکی از نیازهای جامعه از دل همان نشست ها بیرون آمد ... کار بیشتر را آقای حجّاریان انجام می داد.
شاخص ترین بخش مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در دولت هاشمی، معاونت سیاسی بود، که حجّاریان ، علوی تبار ،عبدی و مجید محمّدی در آن رسماً پروژه هایی برای توسعه سیاسی را دنبال می کردند. البتّه کسانی مانند مصطفی تاجزاده،بهزاد نبوی،محسن سازگارا، محسن امین زاده، محسن آرمین و هاشم آغاجری با این معاونت همکاری هایی داشته اند. اینان اکثراً با محمّد موسوی خوئینی ها (رئیس مرکز) از پیش همکاری هایی داشتند.
برای مثال عبدی پیشتر در دادستانی از طرف خوئینی ها، واحد مطالعات و تحقیقات دادستانی را راه اندازی و اداره کرده بود. برخی مطالعات انجام گرفته در معاونت سیاسی مرکز توسّط خود حجّاریان در هفته نامه عصر ما (ارگان رسمی سازمان منحلّه مجاهدین انقلاب اسلامی ایران) و روزنامه سلام (به مدیرمسئولی خوئینی ها و سردبیری عبّاس عبدی) منتشر می شد. وی درباره فعّالیت های معاونت می گوید: معاونت سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک یک پروژه بیشتر نداشت و آن هم پروژه توسعه سیاسی بود. این پروژه چندین زیر پروژه داشت: فرهنگ سیاسی و رفتار سیاسی اقشار مختلف ایران، تحلیل چرایی انقلاب اسلامی (با هدف تئوریزه کردن انقلاب)، ماهیّت دولت در ایران و نوسازی ایران.
این تئوریسین ها به این نتیجه رسیده بودند که توسعه سیاسی در ایران، در گام ابتدایی نیازمند بروز تغییراتی در ساختار سیاسی کشور است و در مرحله بعد باید فرهنگ سیاسی ایران متناسب با ایده آل های غرب تغییر یابد .
حجّاریان همچنین می گوید: پروژه توسعه سیاسی، حدّاقل اتودش کاملاً مشخص بود که چه می خواهیم. پروژه در چهار سال اوّل ریاست جمهوری آقای هاشمی در مرکز تحقیقات استراتژیک معلوم شده بود ... در راه نوسازی بومی معلوم بود که چه می خواهیم. همه چیز تعریف شده بود؛ مشارکت یعنی چه؟ رقابت یعنی چه؟ "جامعه مدنی" یعنی چه؟ چرا ضعیف است و ... حتّی برای مسائل راه حل داشتیم. در پروژه توسعه سیاسی داشتیم.
بنابر این پیوند سازمانی حلقه کیان و حلقه مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری با حلقه آئین؛ باعث شد جریانی فکری- سیاسی از آراء سروش، حسین بشیریّه (استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران که بسیاری از اعضای برجسته حلقه، مِنجمله حجّاریان زیر نظر او مدرک علوم سیاسی خویش را دریافت کردند)، حجّاریان و محمّد خاتمی بوجود بیاید که با مطالعه مُدل های توسعه ای در مرکز مطالعات استراتژیک به یک برنامه سیاسی مدوّن دست یافت. لذا بسیاری نطفه دوّم خرداد را از پیوند این حلقه ها می دانند .
پروژه اصلی اصلاحات (توسعه سیاسی) با روی کار آمدن خاتمی طیّ هشت سال کلید خورد و یاران وی که پیشتر در کیان، آئین و مرکز مطالعات استراتژیک به هم پیوند خورده بودند؛ برنامه های ساختارشکن خویش را دنبال نمودند. زیرپروژه هایی چون مطبوعات زنجیره ای و مبارزه با قانون مطبوعات، قتل های زنجیره ای، کوی دانشگاه و 15 تیر، تئوری سازی اسلام خشونت- اسلام تسامح، پلورالیسم دینی و رنسانس اسلامی، لوایح دوقلو(افزایش اختیارات رئیس جمهور در برابر ولایت فقیه و همچنین عدم نظارت استصوابی شورای نگهبان برانتخاباتها وصرف مسلمان بودن برای شرط حضور در انتخابات) ،
فتح سنگر به سنگر، فشار از پایین چانه زنی از بالا، مشروعیت زدایی از نظام (انتخابات مجلس هفتم، استعفای دسته جمعی کارگزاران دولت و تحصّن مجلس ششم)، نظر سازی های زنجیره ای و ... همه عمل نمودن به اتود پروژه توسعه سیاسی بود که قبل  ازآن در کنار هم آن را گِرد آورده بودند.
با این وجود انتخابات  سوم تیر 84 (انتخاب احمد نژاد وعدم موفقیت رفسنجانی)مانع بزرگی بر سر پروژه اصلاحات گذاشت و در واقع فتنه 88 طرّاحیِ اقتضایی بود برای بازگشت دوباره به ریل توسعه سیاسی. با تطبیق چهره های برجسته فتنه 88 و حلقه یاران توسعه سیاسی در حلقه های رفّرمیستی(تغییر، کودتا در کودتا، انقلاب مخملی)  تا حدودی مشخّص می شود که بسترسازی فتنه از چه دوره ای آغاز شده بود.
با سپری شدن واپسین روزهای عُمر دولت اصلاحات، آقای خاتمی سعی کرد در آخرین روز دولتش مجوّز تأسیس بنیاد باران (بنیاد آزادی، رشد و آبادانی ایران) را بگیرد و آنجا را به جایی برای تبادل فکر و برنامه ریزی برای نقد دولت جدید و تصاحب قدرت؛ تبدیل کند.
هیئت دولت نیز در اقدامی عجیب طیّ مصوّبه ای نام بنیاد را به لیست مؤسّسات قانون استخدام کشوری اضافه کرد؛ یعنی مؤسّساتی که در بودجه عمومی کشور برای آنها ردیف بودجه تعیین شده است. با توجّه به برنامه ای که سکولارها برای انتخابات دهم (فتنه 88) تدارک دیده بودند، یکی از کارویژه های بنیاد، سازماندهی انتقاد پیوسته از شرایط کشور در دوران مسئولیت دولت احمد نژاد بود. از سیاست خارجی گرفته تا اقتصاد و فرهنگ مورد حمله قرار می گرفت تا اوضاع بحرانی نشان داده شده و یک نوستالژی (دلتنگی، یادمانه، خاطره) متوهّم از بازگشت به دوران اصلاحات در میان نخبگان و افکار عمومی ایجاد شود
تقسیم بندی بزرگ سیاسی در احزاب وگروهها،انجمن وجامعه، جمعیت وشخصیتهای کشوری وموثردرکشور ایران:
بدنبال اتفاقات وحوداث سیاسی واقتصادی در دولت پنجم وششم آقای رفسنجانی  وبخصوص در دولت هفتم وهشتم آقای خاتمی و  بهره گیری دشمنان داخلی وخارجی از مواضع ورفتار دولتمردان ودخالت ونفوذ (تهاجم) بیگانان درموضوعات اقتصادی وسیاسی وفرهنگی واعتقادی کشورو تاثیرات گسترده آن درجامعه ، تمام جریانات سیاسی به دو دسته تقسیم شدند:
1-جبهه اصولگرایان
2-جبهه دوم خرداد(روز انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری درسال 1376 وپیروز شدن کاندیدای تمام جریانات سیاسی (چپ گرا وملی مذهبی  درسطح کشور وحتی خارج نشین) متمرکزدر جبهه مقابل اصولگرائی)
اتفاقات وحوداث مهم در این مقطع زمانی:
1/ 1-انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی درتاریخ 29/ 11/ 1378 که  از مجموع ۳۸٬۷۲۶٬۴۳۱نفر واجد شرایط رای دادن، ۲۶٬۰۸۲٬۱۵۷ نفر، در انتخابات  شرکت کردند وجبهه دوم خرداد توانست اکثریت مجلس رابدست آورد وحدود 80 نماینده از اصولگرایان بودند ودر تاریخ 07/ 03/ 1379 هنگام گشایش وافتتاح مجلس ششم ، نماینده مقام معظم رهبری با توجه به اقدامات دشمنان از نمایندگان این دوره درخواست هوشیار ی نمودند
سپس رئیس جمهور سخنرانی کردند وآقای عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور در سخنرانی خود به شورای نگهبان حمله کردند وپس از رای گیری مهدی کروبی بعنوان رئیس وبهزاد نبوی ومحمدرضا خاتمی بعنوان نائب رئیس انتخاب شدند.
مهدی کروبی بلافاصله پس از انتخاب، طی سخنانی گفت که من یک سخنگو نیستم و جایگاه رییس قوه مقننه در حد رییسان دو قوه دیگر است.
این اظهارات با واکنش برخی دیگر از نمایندگان مواجه شد که عقیده داشتند همه نمایندگان از یک جایگاه و شان برخوردارند
2/ 1-همزمان با برگزاری افتتاحیه این مجلس اکبر هاشمی رفسنجانی رییس  که در شمارش بحث‌برانگیز (اثبات تقلب مصطفی تاج زاده رئیس انتخابات) وباز شماری رای‌ها توسط  شورای نگهبان از نفر دوم به نفر آخر رسید و با رایی پایینی  به مجلس راه یافته بود کناره گرفت.
3/ 1-با تشکیل کارگروه بررسی اعتبارنامه نمایندگان، از میان ۲۵۷ نماینده به اعتبارنامه ۱۸ نفر مورد اعتراض قرار گرفت. اکثر این افراد از جبهه اصولگرایان بودند که به مجلس راه یافته بودند. از جمله این افراد غلامعلی حداد عادل بود. بیش از ۱۲۰ نماینده اصلاح‌طلب اعتراض خود را به اعتبارنامه که در بازشماری آرا (بدلیل تقلب آقای تاج زاده رئیس برگزاری انتخابات) توسط شورای نگهبان ، نهایتا از رتبه ۳۳  به رتبه ۲۸ ارتقا پیدا کرد و به مجلس راه یافت ومهدی کروبی اعتبارنامه آقای حداد عادل را رد کردند ولیکن بنا بر آئین نامه نمایندگان با توجه به نظر شورای نگهبان در مجلس ماندند ونمایندگان مجاز به اعتراض نبودند.
2-برگزاری انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی در تاریخ 10/12/ 1382 که با شروع بکار مجلس در تاریخ 17/ 03/ 1383 آقای غلامعلی حداد عادل بعنوان رئیس مجلس  ومهندس محمدرضا باهنر ومحمدحسن ابوترابی فرد بعنوان نائب رئیس انتخاب شدند.
3-درمجلس هفتم، اندکی پس از آغاز به کار، به سه نفر حقوقدانان قوه قضائیه برای عضویت در شورای نگهبان بنام محمد رضا علیزاده، غلامحسین الهام  و حجت الاسلام عباس کعبی  رای مثبت داد. این در حالی بود که نمایندگان  مجلس ششم از رای مثبت به معرفی شدگان خوداری کرده بودند
1/ 4-بعد از تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی، آیت‌الله سیدمحمود طالقانی از نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی بار‌ها در سخنرانی‌های خود نظام شورایی را مورد تاکید قرار می‌داد و برای تحقق پیدا کردن آن می‌کوشید ، وی قصد پیگیری ادامه مباحث و تلاش‌های خود در جهت اجرایی شدن این نظریه را داشت که عمر وفا نکرد و در شهریور 58 دار فانی را وداع گفت ،با این اوصاف نمایندگان مردم در خبرگان قانون اساسی در ‌‌نهایت اصل 100 را که به شورا‌ها اختصاص داشت تصویب کردند. مطابق این ماده برای پیشبرد برنامه‌های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طرق همکاری مردم با توجه به مقتضیات محلی اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شورایی به نام شورای ده، بخش شهر، شهرستان یا استان صورت می‌گیرد که اعضای آن را مردم‌‌ همان محل انتخاب می‌کنند.
شرایط انتخاب و نظارت شوراهای مذکور و سلسله مراتب آن‌ها را که باید با رعایت اصول وحدت ملی و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی و تابعیت حکومت مرکزی باشد قانون معین می‌کند.
2/ 4- دولت اصلاحات و اولین انتخابات شورا‌ها
با اینکه اوایل پیروزی انقلاب شور و شوق فراوانی برای به مرحله اجرا در آوردن اصل شوراهای اسلامی شهر و روستا وجود داشت اما امکان تحقق این وعده میسر نشد تا اینکه در هفتم اسفند 1377 مردم با حضور 24 میلیونی خود در اولین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا که توسط دولت اصلاح‌طلب محمد خاتمی برگزار شد
در دهم آبان سیدمصطفی تاج‌زاده معاون سیاسی - اجتماعی وزارت کشور اعلام کرد استعفای مقامات دولتی داوطلب عضویت در انتخابات شورا‌ها برای قانون الزامی است. از این پس برای برخی از افراد که کارگزار دولت بودند و در عین داشتن یک منصب دولتی، سودای عضویت در شوراهای شهر و روستا را در سر می‌پروراندند چاره‌ای جز انتخاب یکی از این دور راه یعنی، کارگزار دولت بودن یا نامزدی انتخابات شوراهای شهر و روستا نبود. برخی از این افراد ماندن بر منصب دولتی خود را ترجیح دادند و گروهی دیگر راه استعفا را برگزیدند تا ضمن اعلام نامزدی خود در انتخابات شهر و روستا اقبال خود را برای عضویت در اولین دوره این شورا‌ها بیازمایند.
1/ 5 -انتخابات دومین دوره  شوراهای شهر و روستا در سراسر کشور، در روز 19 اسفند ۱۳۸۱ برگزار شد.
در این دوره  انتخابات نظارت استصوابی  شورای نگهبان نبود، برای همین بسیاری از داوطلبان توانستد به نامزدی انتخابات برسند.
به جز جریان موسوم به  اصولگرایان طیف‌هایی متنوع از جمله نهضت (منحله)آزادی و نیروهای ملی-مذهبی شرکتی کم‌سابقه داشتند وجبهه دوم خرداد نیز با هم به توافق نرسیدند و چند فهرست ارایه کردند.
جناح راست اصولگرائی گروهی منسوب به راست با عنوان ائتلاف آبادگران ایران اسلامی در انتخابات فهرست ارایه کردند. نیروی محرک این جریان که شورای هماهنگی نیروهای اصولگرا نام  بامسئولیت محمود احمدی نژاد بود. وی بعد توانست از همین شوراها نیزشهردار تهران شود.
مراحل اجرا کامل به عهده وزارت کشور و نظارت بر عهده مجلس شورای اسلامی  مجلس ششم  بود. تمامی مراحل اجرا و نظارت به دوش دولت بود و در این انتخابات با هماهنگی دولت و مجلس از نظارت استصوابی (تایید صلاحیت) شورای نگهبان خبری نبود.
علی تاجرنیا رئیس هیئت نظارت که عضو اصلاح‌طلب مجلس ششم بود آن هنگام گفته‌بود ،ما تنها وابستگان به کومله، دمکرات و منافقین آنهم در صورت ارائه اسناد جدید از سوی وزارت اطلاعات را رد صلاحیت کردیم،
البته پس از انتخابات وزیر اطلاعات وقت گفت: ما مرجع تعیین صلاحیت داوطلبان نیستیم و کسانی که در این زمینه، افرادی را تأیید یا رد صلاحیت کرده‌اند، طبق قانون باید پاسخگوی اقدامات خود باشند... از آنجا که دادگاه، نهضت آزادی را غیرقانونی اعلام کرده است، ما آن را در سوابق و استعلام از افراد عضو آن، اعلام کردیم زیرا حکم دادگاه، برای ما سند است
2/ 5- آغاز پیروزی‌های انتخاباتی اصولگرایان
با وجود اینکه در انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا، شورای نگهبان وظیفه احراز صاحیت کاندیداها را بر عهده نداشت، این دوره با پیروزی مطلق اصولگرایان همراه بود. در این انتخابات همه ۱۵ نفر لیست انتخاباتی اصولگرایان در شهر تهران انتخاب شدند. از آن زمان  دولت یازدهم (دکتر حسن روحانی) در همه انتخابات‌ها (دو انتخابات ریاست جمهوری ، دو انتخابات  مجلس و یک انتخابات  شوراها) پیروز شده‌اند.
نکته:مقام معظم رهبری که در شهرستان کنارک به سر می‌برد، با حضور در یکی از شعب اخذ رای، با اشاره به منع قانونی شرکت افراد غیربومی در انتخابات شهرهای کمتر از یکصد هزار نفر گفت: اگر چه برخی شوراها انتظارات مردم را برآورده نکردند اما اگر انتخابات شوراها به درستی صورت گیرد وضع شهرها و روستاها بهتر می‌شود ورای ندادند.
6-سومین دوره مجلس خبرگان رهبری در سال 1377 در حالی افتتاح و مشغول به کار شد که چالشهای نوینی در کشور بروز کرد اوضاع و شرایط تازه ای ایجاد شده بود،چنین وضعیتی ،حضورهوشمندانه و مدبرانه خبرگان را طلب می کرد و کمترین مسامحه انان در این عصر به عاملی برای گسترش شبهات و سوءاستفاده چالشگران داخلی و خارجی تبدیل می گردید .
این دوره که معاصر با دولت اصلاحات و حاکمیت جریانات لیبرال بود مواضعی بسیار ارزنده و حضوری تاثیر گذار در صحنه ها و عرصه های مختلف از خود داد که به برخی از انها اشاره می شود
الف-نقد روشن بینانه وواقعگرایانه توطئه های بحران سازی وشبهه افکنی روزنامه های زنجیره ای وشارلاتانیزم مطبوعاتی
ب-    نقد و تقبیح تابوشکنی با شعار و رویکرد ساختار شکنی برخی عناصر و جریانات افراطی مدعی اصلاحات
ج-    تقبیح سوء استفاده از شعارهای اصلاحات و ازادی ،مردم سالاری،جامعه مدنی و توسعه سیاسی
د-    تاکید بر مقابله قاطع با مفاسد سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ،رویکرد ورود به داخل اپوزوسیون خارج نشین و همگرایی انان با اپوزیسیون داخلی .
ه-تاکید بر مقابله با تهاجم و شبیخون و استحاله فرهنگی                                                                        
ز- تاکید بر ضرورت مقابله با فقر و فساد و تبعیض و مواجهه با پروژه براندازی خاموش و براندازان به اصطلاح ملی مذهبی .
7-دستگیری وبازجوئی دبیر کارگزاران سازندگی  (شهردار تهران درتاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۷۷به جرم اختلاس)
8-استیضاح وبرکناری عبدالله نوری وزیر کشور آقای خاتمی توسط مجلس  هفتم درتاریخ 31/ 03/ 1377
9-استیضاح و ابقای عطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی آقای خاتمی توسط مجلس هفتم درتاریخ       11/ 02/ 1388 وکناره گیری وی در تاریخ 24/ 09/ 1379 از وزارت ارشاد
10- حمله همه جانبه  وگسترده  جبهه دوم خرداد با رهبری آقای خاتمی به وزارت اطلاعات به بهانه قتلهای   زنجیره ای در پائیز سال 1377و۱۵ دی ۱۳۷۷: اطلاعیه وزارت اطلاعات  درتاریخ 15/ 10/ 1377مبنی بر دست داشتن 'عناصر خودسر' در قتل‌ها
11- حمله (لباس شخصیها ) به دانشگاه و حادثه کوی دانشگاه در 18/ 04/ 1378
12-ترور سعید حجاریان از عناصر وتئوریسینهای اصلاحات دوم خرداد در اسفند ماه 1378
13- حملات تروریستی (صهیونیستها) به برجهای دوقولی امریکا در 11 سپتامبر در تاریخ 20/ 06/ 1380
14- آغاز حمله امریکا به افغانستان در 15/ 07/ 1380 به بهانه حمله گروه های افغانی به برجهای دوقلو
15-جورج بوش رئیس جمهور امریکا طی سخنانی  درتاریخ 10/ 11/ 1380 نام ایران وعراق وکره شمالی را بعنوان محور شرارت  درمنطقه ودر جهان اعلام کردند.
16- آغاز حمله امریکا به عراق در تاریخ 29/ 12/ 1381 17-انتخاب محمود احمدی نژاد بعنوان شهردار تهران توسط شورای  اسلامی (دوم) شهر تهران ، درتاریخ 13/ 02/ 1382 18- زلزله ویران کننده بم درتاریخ 05/ 10/ 1382 وحضور حضرت آقا در بم ودلجوئی از مردم(بخاطر عدم رسیدگی جدی مسئولین
19-اعتراض مجلس ششم به تصمیمات شورای نگهبان در رد صلاحیت کاندیداهای مجلس وتحصن واعتصاب در مجلس در تاریخ 20/ 10/ 1382
20-پس گرفتن لوایح دوگانه دولت(افزایش اختیارات رئیس جمهور وتغییر قانون انتخابات) توسط رئیس جمهور ، از مجلس پس ازمخالفت شورای نگهبان درتاریخ 30/ 01/ 1383پس از5/ 2 سال رسیدگی وفشار دولت ومجلس وعدم موفقیت اصلاح طلبان تندرو ویکی از دلائل تحصن مجلس ششم
21-مخالفت مجلس با قرار دادهای ترک سل وتاو درتاریخ 31/ 06/ 1383
22- استیضاح وبرکناری وزیر راه وترابری  توسط مجلس هفتم درتاریخ 12/ 07/ 1383
23- آغاز تعلیق غنی سازی اورانیوم توسط ایران در تاریخ 02/ 09/ 1383
24- اعلام از سرگیری غنی سازی اورانیوم در ایران پس از انتخابات دولت نهم ودر آخرین روزهای دولت هشتم درتاریخ 08/ 05/ 1384
25-دوره هفتم انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ02/ 03/ 1376 با انتخاب آقای سیدمحمدخاتمی با ۲۰ میلیون و ۱۳۸ هزار و ۷۸۴ رای ، از تعداد ۲۹ میلیون و ۱۴۵ هزار و ۷۴۵ نفر  وباحضور 9/ 79 درصد مشارکت مردمی
26-دوره هشتم انتخابات ریاست جمهوری درتاریخ  ۱۸ /03 / ۱۳۸۰ باانتخاب آقای سید محمد خاتمی با ۲۱ میلیون و ۶۵۹ هزار و ۵۳ رای از تعداد ۲۸ میلیون و ۸۱ هزار و ۹۳۰ نفر وباحضور6/ 66 درصد مشارکت مردمی
27- کنفرانس(سبز)برلین آلمان با حضور هفده نفر از تجدید نظر طلبان طیف دوم خرداد؛ از جمله اکبر گنجی، عزت‎الله سحابی، حسن یوسفی اشکوری، حمیدرضا جلایی‎پور، کاظم کردوانی، علی افشاری، علیرضا علوی‎تبار، چنگیز پهلوان، محمد دولت‎آبادی، فریبرز رئیس دانا، محمدعلی سپانلو، ابراهیم شیخ، شهلا لاهیجی، جمیله کدیور، مهرانگیز کار، شهلا شرکت و خدیجه حاج‎مقدم حضور داشتند در21/ 01/ 1379
مقام معظم رهبری درباره اهداف پنهان کنفرانس برلین می‌فرمایند: برگزار کنندگان و جناح‌های مخالف نظام در خارج، در صدد بودند کنفرانس را به جلسه محاکمه انقلاب و نظام اسلامی تبدیل کنند و با تبلیغ ناکارآمدی نظام اسلامی از زبان دعوت شدگان داخلی، از زبان ضدانقلاب هم این‎گونه تبلیغ کنند که اصلاحات اساسی تنها با حذف اسلام، ولایت فقیه، شورای نگهبان و حدود اسلامی یا کلاً نوشتن قانون اساسی جدید امکان‎پذیر است که خداوند این نقشه را بر هم زد
28-  پژاک یاPJAK مخفف: Partiya Jiyana Azad a Kurdistanê: پارتیا .ژیانا .ئازادا .کوردیستان .  حزب حیات آزاد کردستان) یک گروه شبه نظامی چپگرا(کمونیستس) در کردستان ایران است که به گفته خودش برای احقاق حقوق ملت کرد در ایران مبارزه می‌کند.
فعالیت این گروه بیشتر در مرز بین  ایران،عراق وترکیه و منطقه قلعه رش در استان  آذربایجان غربی و منطقه اورامانات از توابع استان کرمانشاه و ایوان از توابع ایلام و مریوان و منطقه چهل چشمه از توابع استان کردستان و بخش شرقی کوهستان قندیل در کردستان عراق است و تحت هدایت و رهبری حزب  پ.ک.ک  یعنی حزب کارگران کرد ترکیه، فعالیت می‌کند.
گروه پژاک در ۴ آوریل ۲۰۰۳ (حدود1382)سالروز تولد  عبدالله اوجلان رهبر گروه پ.ک.ک تاسیس شد.
گروه  شبه نظامی پژاک، خود را شاخه  ایرانی پ.ک.ک - معرفی می‌کند و از سوی  ایران وامریکا در فهرست گروه‌های تروریستی طبقه‌بندی می‌شود.
فرماندهان حزب‌های ایرانی کرد می‌گویند پژاک مذاکرات مستقیم و غیر مستقیمی با مسئولان آمریکائی داشته‌است و دولت ایران نیز این گروه را تحت حمایت آمریکامی‌داند واز امریکا واسرائیل کمک مالی دریافت می کنند
سایت خبری آمریکایی «نیوزمکس» در آگوست ۲۰۰۷ (1386)مصاحبه‌ای با  (عبدالرحمان)رحمان حاج احمدی(رئیس پژاک)  انجام می‌دهد. حاج احمدی که به  واشنگتن سفر کرده بود در این مصاحبه می‌گوید: امیدوارم در دیدار با مقامات ارشد دولت آمریکا درباره وضعیت جاری در ایران وکمک واشنگتن به پژاک گفت وگو و رایزنی کنم. وی در این مصاحبه ادامه می‌دهد: با کمک آمریکا اقوام کرد را در شورشی که می‌تواند به کل ایران گسترش یابد هدایت می‌کنیم. در سال ۲۰۰۴ و درست یک سال پس از اشغال نظامی عراق توسط آمریکا، روزنامه  واشنگتن پست و خبرگزاری آمریکایی رویترز گزارش‌هایی منتشر کردند که بر طبق آن نیروهای سازمان تازه تاسیس پژاک را در حالی که سلاح‌های آمریکایی در دست داشتند، در اطراف پایگاه نظامی ایالات متحده در سلیمانیه عراق رویت کردند.
تاکنون در حملات پژاک شاخه سازمان تروریستی پ ک ک در ایران به افراد غیر نظامی و نیروهای امنیتی ده ها ایرانی جان خود را از دست داده‌اند.
احزاب قدیمی تر ، کرد مثل حزب دموکرات کردستان ایران و کومله  رابطه حسنه‌ای با پژاک ندارند، ابراهیم علی زاده دبیرکل گروه کومله در تاریخ چهارم تیرماه ۱۳۹۰ در شبکه کومله به بحث پیرامون اوضاع سیاسی ایران به ویژه کردستان پرداخت. وی از فعالیتهای تروریستی پژاک اعلام نارضایتی کرد و اظهار داشت: مشکل اصلی ما اختلاف دراستراتژی سیاسی است. مثلا گروه پژاک در مرزهای کردستان دست به فعالیتهای مسلحانه‌ای زده‌است که متاسفاته به جنبش سیاسی کردستان ضرر می‌رساند،ایدئولوژی پژاک و  پ.ک.گ ، پوگرایی (یعنی پیروی مطلق از شخص  عبدالله اوجلان(ملقب به  آپو) است،افراد گروه پژاک تصویر بزرگی از عبدالله اوجلان را بر روی کوهی در ۱۶ کیلومتری  کوه قندیل ترسیم کرده‌اند.

  • حسن مومنیراد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی